Comments
164 پاسخ به “تالار گروه کارورزی”
-
۱
-
۲
-
۳
-
ندا تقی زاده
گزارش کاری امروز ۶ تیر ۱۴۰۳:
امروز ساعت ۸ وارد شرکت شدم و با دوستانم منتظر موندیم که سودا بیاد و در رو باز کنه بعد از اینکه وارد شرکت شدیم شروع کردیم به نظافت شرکت و هر کدام یه کاری کردیم بعد از اتمام تمیزی لپ تاپ هارو روشن کردیم و شروع کردیم به حل کردن ادامه ی سوالات و تولید محتوا کردیم سوالات رو تقسیم بندی کردیم و برای هر کدام ۳۰ سوال شد و من امروز ۲۰ تا از سوالات خودم را حل کردم و ضبط کردم و تولید محتوا کردم تا ساعت یک ظهر و بعد از اتمام وقت وسایل خود را جمع کردیم و ساعت ۱۳:۰۰ از دفتر خارج شدیم -
سارا
گزارش کاری امروز ۷ تیر شنبه ۱۴۰۳:
امروز ساعت ۷:۴۹ وارد شرکت شدم بعد از سلام دادن به اقای محترم شروع کردم به نظافت طی کشیدم چای دم کردم و دستمال کشیدن بعد از اتمام کار به گروه های دو نفره تقسیم شدیم و شروع کردیم به تولید محتوا و ضبط اموزش ها.من باقی آموزش ها که ۱۰ تا مانده بود از اکسل ۵ تارو حل کردم و بعد از اتمام کار ساعت ۱۳:۰۰ از شرکت خارج شدیم. -
ندا
گزارش کاری امروز ۸ یکشنبه ۱۴۰۳:
امروز ساعت ۰۸:۰۰ وارد شرکت شدم بعد شروع کردم به نظافت و بعد از اتمام کار شروع کردیم به تمرین سوالات اکسل و من فقط ۵ تا سوالم مونده بود که تموم کردم و خانم فرخی گفتند که پی دی اف سوالات پاور پوینت رو شروع کنیم و ۲ تا از سوالات پاور پوینت را تموم کردم و بعد ساعت ۱۲:۵۵ از شرکت خارج شدیم. -
سارا
گزارش کاری امروز ۹ تیر دوشنبه ۱۴۰۳:
امروز ساعت ۰۸:۳۰ وارد شرکت شدم و بعد نظافت کردم با دوستان تقسیم کار کردیم و هر کدام شروع کردیم برای تولید محتوا و من ۴ تا از سوالات پاور پوینت رو ضبط کردم حین ضبط خانم نمازی امدند و دفترچه ی کارورزی را دادند که پر کنیم و بعد با سودا و مهنا به مدرسه رفتیم برای تحویل کارنامه و برگشیم ساعت ۱۲:۳۰ بود تولید محتوا نکردم و شروع کردم به پر کردن دفترچه ی کارورزی و ساعت ۱۳:۰۰ از شرکت خارج شدم. -
اتیه شایان تبار
دوشنبه:۱۴۰۳/۰۴/۱۲
صبح ساعت ۸:۳۰وارد شرکت شدم و رفتم پیش اقای محترم سلام دارم پرسیدم که چه کاری بکنم گفت برو پیش دوستات کمک کن نشستم پیش دوستام بعد با دوستام گرسنه بودیم رفتیم چیزی خریدیم اومدیم تولید محتوا تمرین کردیم چون برنامه ضبط نداشتم نتونستم فیلم بگیرم و ساعت ۱ از شرکت در اومدم -
اتیه شایان تبار
دوشنبه:۱۴۰۳/۰۴/۱۱
صبح ساعت ۸:۳۰وارد شرکت شدم و یکم نظافت کردم با دوستام بعد بهم کمک کردن که تولید محتوا را یاد بگیرم پیششون نشستم اونا کار کردن من نگاشون کردم چون لپ تاپ نیورده بودم تا تولید محتوا بکنم و با دوستام صبحونه درست کردیم و خوردیم بعد بازهم تولید محتوا کردن و ساعت ۱ از شرکت در اومدیم -
مهنا ثریایی
چهارشنبه: ۰۳/۰۴/۰۶
صبح ساعت ۸ وارد شرکت شدیم و اقای محترم و خانم فرخی مدرسه بودند و ما پس از رسیدن شرکت را نظافت کردیم و من میز های شرکت رو گردگیری کردم و بعد با دسمال زمین را که دوستم ندا طی کشیده بود خشک کردم و بعد شروع کردیم به ارائه دادن و من ۵تا ارائه دادم از برنامه اکسل از سوال۳۱تا۳۵ و پس از تمام شدن وسایل هایمان را جمع کردیم و ساعت ۱ از مدرسه خارج شدیم. -
مهنا ثریایی
شنبه: ۰۳/۰۴/۰۹
صبح ساعت ۷:۵۰ وارد شرکت شدیم با دوستم سارا بعد شرکت را نظافت کردیم و من با دسمال میز های شرکتو گرد گیری کردم و رفتم اتاق اقای محترم میز اقای محترم رو هم گردگیری کردم و بعد شروع کردم به ارائه دادن و۱۰تا ارائه دادم از برنامه اکسل از سوال۳۶تا۴۵ و بعد از تموم شدن ارائم ساعت ۱۲:۵۰شده بود و جم و جور شدیم و رفتیم اتاق اقای محترم و گزارش کاریمون رو دادیم و بعد از خداحافظی ساعت ۱از شرکت خارج شدیم. -
مهنا ثریایی
یکشنبه: ۰۳/۰۴/۱۰
صبح ساعت۸:۳۰وارد شرکت شدم و نشستم پشت میز و شروع به ارائه دادن و ۱۰تا ارائه دادم از برنامه اکسل از سوال۴۶تا۵۵ بعداز تموم شدن ساعت۱۲:۵۰شده بود و بعداز دادن گزارش کاریمون به خانم فرخی و بعد از خداحافظی ساعت۱از شرکت خارج شدیم. -
مهنا ثریایی
دوشنبه: ۰۳/۰۴/۱۱
صبح ساعت۸:۳۰به گفته خانم فرخی وارد شرکت شدیم و با بچه ها صبحونه درست کردیم و بعد از خوردن صبحونه پشت میز نشستم و۵تا ارائه دادم از برنامه اکسل از سوال۵۶تا۶۰ و ساعت۱۱ بعد از اجازه گرفتن از خانم فرخی با سودا و ندا رفتیم کارنامه گرفتیم و بعد از اومدن ۱۲:۳۰شده بود و ۲۰دقیقه به کار اموز جدید اتیه کمک کردم و شرایط شرکت رو توضیح دادم و ساعت۱ از شرکت خارج شدیم. -
ندا
گزارش کاری امروز ۱۲ تیر سه شنبه ۱۴۰۳:
امروز ساعت ۰۸:۳۰ وارد شرکت شدم بعد از سلام و احوال پرسی با دوستان به اتاق شرکت رفتم و شروع کردم به نوشتن ادامه ی دفترچه ی کارورزی بعد از اتمام نوشتن که ساعت ۱۰:۰۰ تمام شد شروع کردم به تولید محتوا و ضبط اموزش ها و حدودا ۱۰ تا از سوالات پاور پوینت را ضبط کردم و بعد از اتمام وقت ساعت ۱۳:۰۰ خارج شدم. -
لاوین کامران
گزارش کاری امروز ۶ تیر سه شنبه ۱۴۰۳:
اولین روز شروع کار بود ساعت ۰۸:۰۰ رسیدم شرکت و به دوستام در نظافت کمک کردم میز هارا تمیز کردم و به سمت لپ تاپ رفتم ان را باز کردم و به سودا گفتم به خانم فرخی زنگ بزنه و بگوید کار آموز جدید اومده چه کاری انجام بدهد گفت من نمیدانم اول باید با آقای محترم مشورت کنن و در ساعت ۱۳:۰۱ از شرکت خارج شدم -
مهنا ثریایی
سه شنبه۰۳/۰۴/۱۲
صبح ساعت۸:۳۰ وارد شرکت شدم و رفتم اتاق اقای محترم و سلام دادم و بعد خارج شدم و اومدم پشت میز نشستم و همونطور که ارائه های برنامه اکسل تموم شده بود پاورپوینت رو شروع کردم و ۵تا ارائه دادم از برنامه پاورپوینت و از سوال ۶۲تا۶۶ ارائه دادم که اقای محترم برای رفتن به جلسه از شرکت خارج شد و بعد از خانم فرخی اجازه گرفتیم و رفتیم خوراکی گرفتیم و بعد از خوردن، گزارش کاریمون رو نوشتیم و بعد از خداحافظی از خانم فرخی ساعت ۱ از شرکت خارج شدیم. -
ندا تقی زاده
گزارش کاری امروز ۱۲ تیر سه شنبه ۱۴۰۳:
امروز ساعت ۰۸:۳۰ وارد شرکت شدم بعد از سلام و احوال پرسی با دوستان به اتاق شرکت رفتم و شروع کردم به نوشتن ادامه ی دفترچه ی کارورزی بعد از اتمام نوشتن که ساعت ۱۰:۰۰ تمام شد شروع کردم به تولید محتوا و ضبط اموزش ها و حدودا ۱۰ تا از سوالات پاور پوینت را ضبط کردم و بعد از اتمام وقت ساعت ۱۳:۰۰ خارج شدم. -
اتیه شایان تبار
سه شنبه:۱۴۰۳/۰۴/۱۲
صبح ساعت ۸:۳۰وارد شرکت شدم و رفتم پیش اقای محترم سلام دارم پرسیدم که چه کاری بکنم گفت برو پیش دوستات کمک کن نشستم پیش دوستام بعد با دوستام گرسنه بودیم رفتیم چیزی خریدیم اومدیم تولید محتوا تمرین کردیم چون برنامه ضبط نداشتم نتونستم فیلم بگیرم و ساعت ۱ از شرکت در اومدم -
امیرمحمد دشتی
روز اول آشنایی با ویندوز -
امیرمحمد دشتی
روز دوم کار با ورد و نوشتن متن و رنگی کردن متن و رنگ کردن پشت متن -
امیرمحمد دشتی
روز سوم کار با ورد و تایپ متن و رنگی کردن متن و پشت متن و در آوردن به شکل A4 -
امیرمحمد دشتی
روز چهارم کار با پاورپوینت نوشتن متن رنگی کردن متن درست کردن فیلم و استفاده از شکل ها و برداشتن رفتن به تصویر جلو و عقب از شکل ها همان که مانند شکل مثلث است -
امیرمحمد دشتی
روز پنجم کار با ورد و قیچی برش صفحه و باز هم رنگی کردن و رنگ کردن پشت متن و آماده کردن به شکل A4 و تغییر نام A4 و تایپ یک نویسه در مورد ورد از گوگل -
سیما دعاگویی
۱۹۴۵ ۱۴۰۳/۰۳/۲۹ ۲۰:۲۸:۴۳
تعطیل بود . -
سیما دعاگویی
۱۹۴۵ ۱۴۰۳/۰۳/۳۱ ۰۱:۵۲:۳۸
ورود :۸:۲۰ مکان:فناوری اومید با افراد کم توان شروع به کار کردیم . کلاس اول ، کلاس نقاشی بود که ۳ تمرین داده شد و ما به کمک معلم هنر به بچه ها رسیدگی کردیم و اشکالات ان ها را برطرف کردیم . با اکثریت افراد کلاس اشنا شدیم . بعد ان به کلاس زبان اغاز شد : مکالمه انگلیسی (سلام ، احوال پرسی،چند سالته،اهل کجایی ، از اشنایت خوشحالم) خواندن حروف الفبای انگلیسی به صورت حفظ خواندن و تمرین کردن اعداد انگلیسی از ۱تا ۱۰ تمرین لغات :صندلی ، ماژیک ،تخته سیاه یاد گرفتن لغات جدید : کتاب ، دفتر ، اموزش حروف الفبا به صورت نوشته a تمرین تکلیفه جلسه پیش A تمرین سوال ان چیست ؟ بعد ان به کلاس موسیقی رفتیم . کلاس موسیقی: استعداد هر فرد در زمینه های خواندن یا ساز که اکثرا اورگ و فلوت بعد از اتمام کلاس ها به خانه بازگشتیم خروج :۱۲:۵۰ عصر ورود:۶ بعد گفتن دلیا که چرا دیر امدم شروع به کار کردم نرگس ۲ ویدیو جمع کردع بود که با کمک هم ۲ ویدیو دیگر تا ۷:۳۰ جمع کردیم و پس از ان به اقای محترم نشان دادیم و اقای محترم اشکال های ما را گفتند و قرار شد که برای جلسه بعد اشکالات را برطرف کنیم . خروج ساعت ۷:۴۰ -
نرگس مطلبی
۱۹۴۴ ۱۴۰۳/۰۴/۰۱ ۱۷:۵۲:۲۱
ورود :۸:۲۰ مکان:فناوری اومید با افراد کم توان شروع به کار کردیم . کلاس اول ، کلاس نقاشی بود که ۳ تمرین داده شد و ما به کمک معلم هنر به بچه ها رسیدگی کردیم و اشکالات ان ها را برطرف کردیم . با اکثریت افراد کلاس اشنا شدیم . بعد ان به کلاس زبان اغاز شد : مکالمه انگلیسی (سلام ، احوال پرسی،چند سالته،اهل کجایی ، از اشنایت خوشحالم) خواندن حروف الفبای انگلیسی به صورت حفظ خواندن و تمرین کردن اعداد انگلیسی از ۱تا ۱۰ تمرین لغات :صندلی ، ماژیک ،تخته سیاه یاد گرفتن لغات جدید : کتاب ، دفتر ، اموزش حروف الفبا به صورت نوشته a تمرین تکلیفه جلسه پیش A تمرین سوال ان چیست ؟ بعد ان به کلاس موسیقی رفتیم . کلاس موسیقی: استعداد هر فرد در زمینه های خواندن یا ساز که اکثرا اورگ و فلوت بعد از اتمام کلاس ها به خانه بازگشتیم خروج :۱۲:۵۰ عصر ورود:۴ ساعت ۴ به شرکت رفتم . اقای محترم گفتند که مشغول کار باشم و ویدیو جمع کنم اما ۲ برنامه ای که نصب کردم کار نکرد یعنی صدا را جمع نمیکرد بعد از اون یک برنامه دیگر را نصب کردم و شروع به کار کردم . ۲ ویدیو جمع کردم که سیما به شرکت امد و بعد باهم مشفول کار شدیم و تا اخر وقت کاری ۴ ویدیو جمع کردیم و به اقای مجترم نشان دادیم. خروج :۷:۴۰ -
نرگس مطلبی
۱۹۴۴ ۱۴۰۳/۰۴/۰۱ ۱۸:۴۲:۲۶
ورود :۸ ساعت ۸ در مدرسه فناوری امید حاضر بودیم .و بعد از دقایقی سودا و پس از ان خانم فرخی امدند. ساعت ۸:۳۵ کلاس کامپیوتر (word) شروع شد. دبیر مربوطه به تمرین های افراد و گفتن اشکال های افراد گفته شد.مرور جلسه قبل (چپ به راست )(راست به چپ) ،تغیر فونت ،سایز،رنگ پس زمینه . تدریس این جلسه هایلایت کردن متن ، اموزش کشیدن جدول ،نوشتن متن در جدول،راست چین، چپ چین، وسط چین کردن متن .تغییررنگ پس زمینه روی قسمتی که میخواهیم کلیک و انتخاب رنگ ، تغییرات اعمال میشود.اموزش حذف جدول . تکلیف جلسه اینده:کشیدن جدول (۳ستون ،۳ سطر)،(نام ،نام خانوادگی،معدل). هر سطر جدول با رنگ مختلف اندازه فونت ۲۰،نوع قلم B naznin راست چین ،زیر خط دار کردن باسلام . اتمام کلاس:۱۰ شروع کلاس:۱۰:۵ تدریس ایجاد پوشه ، کپی ،کات،ورود به word،نوشتن متن در ورد،تغییر زبان ،استفاده از دکمه های کیبورد برای بالا و پایین کردن و پاک کردن .کمک به اقایی محترم و برطرف کردن اشکالات اتمام کلاس:۱۱:۳۰ نتیجه:مرور نرم افزار ورد در ساعت ۱۲ همراه با اقایی محترم به شرکت باز گشتیم و مشغول استراحت و غذا خوردن و گزارش نوشتن شدیم . نتیجه:مرور نرم افزار ورد خروج ساعت :۱ عصر ورود :۴:۱۵ به شرکت اومد و مشغول کار با ورد شدیم با سیما مشتری امد برای ازمون ICDLامد و من و نرگس مشغول ار شدیم با ایشان و فقط توانستیم یک ویدیو تولید کنیم . مرور به سولات ورد،پاورپوینت .معانی خروج :۷:۳ -
سیما دعاگویی
۱۹۴۵ ۱۴۰۳/۰۴/۰۱ ۱۸:۴۶:۰۰
تعطیل بود. -
سودا محمدی
۱۹۴۶ ۱۴۰۳/۰۴/۰۲ ۱۰:۰۵:۰۸
سودا محمدی پنجشنبه تاریخ ۱۴۰۳/۳/۳۱ ورود ساعت ۸ ساعت ۸ در مدرسه فناوری امید حاظر بودیم و پس از آن خانوم فرخی ساعت ۸:۳۰ آمد، ساعت ۸:۳۵ کلاس کامپیوتر (word) شروع شد! دبیر مربوطه به تمرین های اطراف و گفتن اشکال های هر فرد گفته شد. و بعد از چند دقیقه به آقای دهقان کمک کردم و به بچه های زیادی کمک کردم مثله چپ و راست کردن و …. کلاس تمام شد!. بعد آقای محترم آمدند و تدریس کردند و مثل پوشه باز کردن،کپی کردن،کات کردن و….. بهشون کمک کردیم تا اشکال های بچه هارو حل کنیم. بعد: Word رو به بچه ها توضیح میداد و ماهم ک کمی بلد بودیم بهمون یاد آوری شد و اخر کلاس شد . از مدرسه در اومدیم و آقای محترم جلو در بود و ایشون لطف کردن ما رو آوردن شرکت و نشستیم و ناهار خوردیم و بعد دوستم اومد ک ثبت نام کنه واسه کار آموزی، و ساعت ۱ تموم شدیم و رفتیم. و این حس خوبی به ادم میده که به بچه ها یاد میدیم یا کمک میکنیم. -
سیما دعاگویی
۱۹۴۵ ۱۴۰۳/۰۴/۰۵ ۰۰:۳۱:۰۹
ورود :۹ روز اول کاراموزی بود . با خانم فرخی اشنا شدم .از کار های شرکت در سایت مطالعه کردم . کتاب مطالع کردم و از محیط شرکت و آشنایی با همکاران مشغول بودم . کار خاصی نکردم کمی با پسر اقایی محترم ویندوز و معانی کار کردیم . کار خاصی نکردم . خروج :۱ -
سیما دعاگویی
۱۹۴۵ ۱۴۰۳/۰۴/۰۵ ۰۱:۰۲:۵۸
ورود :۸ صبح ساعت ۸ در بیگلی سایر حاضر شدم همراه با دوستم. به اتاق آقای محترم مراجعه کردیم . آقای محترم احوالپرسی کوتاهی کرد. آقای محترم به ما گفت بنشینید و خود مشغول کار با گل و صحبت با ما شد بعد از صحبت کوتاهی آقای محترم با داستانهای مثال گونه کار ما را به ما گفتند و بعد برای من و نرگس شیر و خط مجازی رفتند که کدام یک چای را حاضر کنیم و بعد باز به اتاق آقای محترم بازگشتیم و باز آقای محترم مثالی با بیسکویت برای ما گفتند نتیجه داستان این بود که باید بگذاریم کسی که کاری بلد نیست را خود بکند و ما آن را راهنمایی و کمک کنیم و بعد به ما لیستی دادند که اسامی افرادی در آن بود و آقای محترم کار ما را گفتند و بعد از چند دقیقه که ما مشغول کار شدیم کارآموز جدیدی آمد و به اتاق آقای محترم رفت پس از صحبت کوتاهی آقای محترم به او گفت که ما را صدا کند همه ما نشستیم و بعد از چند ثانیه خانم فرخی آمد و ما را آقای محترم به ایشان معرفی کردند و ایشان را به ما. صحبت در مورد کارآموز جدید که چه هدفی دارد بود ما صحبتها را باز شروع کردیم و به من آقای محترم گفت که داستان را تعریف کنم. آقای محترم به هر سه تای ما گفتند که اولین کار در ورودمان به شرکت این هست که نظافت محل کار را تمیز کنیم کمک دست بزرگ تر ها شویم . و بعد صحبت در مورد کلاس ها و ساعت ورود و خروج مان شد. شروع به ثبت لیست کردیم و تا ساعت ۱۱:۲۰ طول کشید قای محترم اشکالهایمان را گفتند و ما حل کردیم کارهای ناقص را انجام دادیم و بعد از اتمام کار اجازه خرید کردیم و ساعت ۱ از شرکت خارج شدیم. خروج :۱ -
سیما دعاگویی
۱۹۴۵ ۱۴۰۳/۰۴/۰۵ ۰۱:۱۵:۰۲
ورود:۸ اقایی محترم به ما گفت که وارد سایت شوید و وبینار درست کنیم و ما نتوانستیم و کلا مشغول بودیم . اقایی محترم لینک سایت را به سودا فرستاده بود و ما نتوانستیم وارد شویم چون لینک رو نداشتیم اقایی محترم امد و ما را دعوا کرد و تذکراتی داد و از ما ناراحت شد و این روز ما نتوانستیم کاری بکنیم . جریمه شدیم و نیم ساعت دیرتر رفتیم خروج:۱:۳۰ عصر ورود :۴ اومدم و مشغول مطالعه شرکت شدم .نرگس نیومد و اقایی محترم بیشتر ناراحت شد . خروج:۴ -
سیما دعاگویی
۱۹۴۵ ۱۴۰۳/۰۴/۰۷ ۰۱:۴۹:۱۶
ورود:۸:۲۰ شروع کلاس نقاشی :۸:۳۰ تمرین با مداد سیاه ترکیب رنگ سیاه پرنگ تا کم رنگ . اتمام کلاس:۹:۳۰ شروع کلاس زبان :۹:۴۰ لغات :اب هوا.افتابی.بارانی.سرد.گرم.گردوغبار. میز .تخته سیاه .در .پنجره مکالمه و الفبا و اعداد . اماده کردن سالن اجتماعات برای دیدن فیلم های زبان . بعد از کلاس زبان موسیقی شروع شد که ما در این حضور نداشتیم و بعد به خانه برگشتیم . عصر ساعت ۲ از شرکت خارج شدم . ورود :۵:۴۰ وبینار کار کردیم اشکالات رو از آقای محترم پرسیدیم و کمی حرف زدیم خروج ۷:۴۰ -
سیما دعاگویی
۱۹۴۵ ۱۴۰۳/۰۴/۰۸ ۱۸:۲۸:۰۴
ورود در فناوری امید در ساعت ۸:۲۰ شروع کلاس کامپیوتر با تدریس اقای دهقان تدریس کرد و به تکالیف بچه ها نگاه کرد و از این ها سوال کرد و من به عنوان اولیای اراد کنار اون بودم و اشکالات را برطرف میکردم . شروع کلاس اقای محترم اقای محترم تدریس کرد و به برخی از بچه ها افیس ،فونت فارسی ،اکتبو کرد . منو نرگس اشکالات بچه ها را برطرف کردیم. بعد برگشتیم به شرکت نظافت شرکت رو انجام داریم ،ناها خوردیم و کمی استراحت کردیم بعد روی سوالات کار کردیم اشکالات رو از آقای محترم پرسیدیم و شروع به تولید محتوا کردیم. خروج :۷:۲۰ -
سیما دعاگویی
۱۹۴۵ ۱۴۰۳/۰۴/۰۸ ۲۱:۳۰:۰۱
ورود :۸ صبح ساعت ۸ در بیگلی سایر حاضر شدم همراه با دوستم. به اتاق آقای محترم رفتیم . آقای محترم احوالپرسی کوتاهی کرد. آقای محترم به ما گفت بنشینیدبعد از صحبت کوتاهی آقای محترم با داستانهای مثال گونه کار ما را به ما گفتند و بعد برای من و سیما شیر و خط مجازی رفتند که کدام یک چای را حاضر کنیم که برای من شیر افتاد و بعد باز به اتاق آقای محترم بازگشتیم و باز آقای محترم مثالی با بیسکویت برای ما گفتند نتیجه داستان این بود که باید بگذاریم کسی که کاری بلد نیست را خود بکند و ما آن را راهنمایی و کمک کنیم و بعد به ما لیستی دادند که اسامی افرادی در آن بود و آقای محترم کار ما را گفتند و بعد از چند دقیقه که ما مشغول کار شدیم کارآموز جدیدی آمد و به اتاق آقای محترم رفت پس از صحبت کوتاهی آقای محترم به او گفت که ما را صدا کند همه ما نشستیم و بعد از چند ثانیه خانم فرخی آمد و ما را آقای محترم به ایشان معرفی کردند و ایشان را به ما. صحبت در مورد کارآموز جدید که چه هدفی دارد بود ما صحبتها را باز شروع کردیم . آقای محترم به هر سه تای ما گفتند که اولین کار در ورودمان به شرکت این هست که نظافت محل کار را تمیز کنیم کمک دست بزرگ تر ها شویم . و بعد صحبت در مورد کلاس ها و ساعت ورود و خروج مان شد. شروع به ثبت لیست کردیم و تا ساعت ۱۱:۲۰ طول کشید قای محترم اشکالهایمان را گفتند و ما حل کردیم کارهای ناقص را انجام دادیم و بعد از اتمام کار اجازه خرید کردیم و ساعت ۱ از شرکت خارج شدیم. خروج :۱ -
سیما دعاگویی
۱۹۴۵ ۱۴۰۳/۰۴/۰۸ ۲۱:۳۰:۴۶
ورود:۸ اقایی محترم به ما گفت که وارد سایت شوید و وبینار درست کنیم و ما نتوانستیم و کلا مشغول بودیم . اقایی محترم لینک سایت را به سودا فرستاده بود و ما نتوانستیم وارد شویم چون لینک رو نداشتیم اقایی محترم امد و ما را دعوا کرد و تذکراتی داد و از ما ناراحت شد و این روز ما نتوانستیم کاری بکنیم . جریمه شدیم و نیم ساعت دیرتر رفتیم خروج:۱:۳۰ -
سیما دعاگویی
۱۹۴۵ ۱۴۰۳/۰۴/۰۸ ۲۱:۳۶:۵۹
ورود:۸:۳۰ شروع کلاس نقاشی:۸:۳۰ به بچه ها ۳تا تمرین دارد و ما کمک کردیم . شروع کلاس زبان :۱۰:۳۰ معلم زبان گفتن که کلاس شلوغ هست نرین و ما با بچه ها رفتیم بازی کردیم و خود را سرگرم کردیم . خروج ساعت :۱ ورود ساعت :۴ شروع به تولید وبینار کردیم اقای محترم گفتن که منو سیما تولید محتوای ویندوز رو کنیم و مارا در بعضی جا ها راهنمایی کردن و ما مشغول شدیم . خروج ساعت :۸ -
سودا محمدی
۱۹۴۶ ۱۴۰۳/۰۴/۱۰ ۱۹:۴۴:۵۰
به نام خدا سودا محمدی یکشنبه ۱۴۰۳/۴/۱۰ امروز صبح ساعت ۸ و ۲۰ اینا وارد دفتر شدم آقای محترم داشتن انگا ماوس اینارو درست میکردن و بچه ها هم دفتر رو تمیز میکردن و منم بهشون کمک کردم چند دیقه ی بعد نشستم فتو شاپ انجام بدم کلا همشون رو انجام دادم به غیر از ۱ پوشه ک اونم تموم میکردم ک مانیتور هنگ کرد کلا دیگ حوصلم نکشید موند برای دوشنبه اینا و …. بعد با خانوم فرخی صحبت کردیم در مورد مدرسه ک معلوم نیست آقای محترم اجازه بدن ما هم بریم یانه گفتن ک باهاشون حرف میزنم و .. و بعد ساعت ۱ دخترا همشون رفتن قرار بود ک ناهار بمونم چون خانوم فرخی هم ناهار رو میرفتن منزل ب اون خاطر ساعت ۱ و نیم اینا بود آماده شدم و اومدم خونه . -
سیما دعاگویی
۱۹۴۵ ۱۴۰۳/۰۴/۱۲ ۱۰:۲۴:۳۶
ورود :۸:۴۰ در مدرسه طراوت درمدرسه طراوت با اولیاء دانش اموزان جلسه بود ، در این جلسه درمورد این حرف زده شد که فرزندان باید علایق خود را بدانند و در زمینه ان پیشرفت کنن .بیشتر اولیا اهمیتی نمیدادند چون فک میکردن که فرزندان ان ها نمیتوانند کاری کنند. اقایی محترم با انها حرف زد و تا حدودی اولیا قبول کردنند که فرزندان انها میتوانند کاری بکنند . اولیا کم کار بودو میگفت درخواست های انجمن فراهم نمیشود ؟ مدیر مدرسه پرسید که چرا در یک مکان خاص مستقل نمیشوید ؟و اقای محترم هدفشان رو گفتن سوال هایی اولیا این بود که :۱٫شما میخوایین با بچه ها چیکارکنین ؟ ۲٫ایا نتیجه گرفته میشه ؟ با حرف زدن و گفتن اینکه چه کلاس هایی قرار هس گذاشته بشه کلاس تموم شد . خروج ساعت :۱۱ ورود در ساعت :۱۱:۳۰ در مدرسه تلاش و جلسه با اولیا و فرزندان و حرف زدن با بچه ها که چه هدفی دارند و تشویق و قرار گذاشتن کلاس ها . خروج :۱۲:۴۰ورود در مدرسه فناوری امید و برگشتن به شرکت حاضر کردن ناهار و خوردن و جمع کردن و کمی استراحت وشروع کار در ساعت :۴ وارد کردن لیست افراد حاضر و یادگرفتن فتوشاپ. -
سیما دعاگویی
۱۹۴۵ ۱۴۰۳/۰۴/۱۲ ۱۰:۳۰:۳۳
ورود در شرکت در ساعت:۸ نظافت محل کار و مرتب کردن شروع به وبینار و تولید محتوا خروج ساعت :۱۱به دلیل کار دیگر ورود :۴ شروع به وبینار و تولید محتوا حرف زدن با اقای محترم پیدا کردن بازی فکری برای بچه ها امدن ۲ نفر برای شرکت در ازمون icdl کمک به انها و مرور سوالات خروج :۸:۳۰-
۱۴۰۳/۴/۱۲
گزارش کاری
لاوین کامران
زمان ورود ۷و۴۰دقیقه امروز اتاق آقای محترم را من طی کشیدم بچه ها هنوز نرسیده بودند من و سیما و ابراهیمی بودیم و یک چیز خیلی جلب توجه کرد آقای محترم یک کتاب به نام جنگل بارانی که من حتما دربارهاش تحقیق میکنم و بعد به کار کردن ادامه دادم کمی استراحت کردم و بعدبه گزارش نوشتن شروع کردم و بعد گزارشم به تعدادی از اسلاید هایم انیمیشن دادم خروج ۱
-
-
سیما دعاگویی
۱۹۴۵ ۱۴۰۳/۰۴/۱۲ ۱۰:۳۵:۳۴
ورود در فناوری امید در ساعت :۸ ارزیابی معلم ریاضی برای فرزندان و برنامه ریختن برای کلاس های ان ها خروج :۹:۴۰ ورود در شرکت ساعت :۱۰ مشغول انجام تولیدو محتوا و وبینار . خروج ساعت :۱ ورود ساعت :۵:۴۰ به دلیل کلاس زبان دیر اومدم . شروع به وبینار و تولید محتوا خروج در ساعت :۷ -
سودا محمدی
۱۹۴۶ ۱۴۰۳/۰۴/۱۳ ۲۳:۰۵:۱۷
یکشنبه ۱۴۰۳/۴/۱۳ صبح ساعت ۸ رسیدم ب دفتر آقای محترم اینا رفته بودن مدرسه و بچه ها هم کم کم رسیدن و دفتر رو تمیز کردیم بعد یکم نشستیم و بعد تولید محتوا انجام دادیم و … بعد ساعت ۱ رفتن بچه ها خونه من تو دفتر موندم بعد آقای محترم اینا اومدن و رفتیم ناهار خوردیم و بعدش یکم خوابیدیم و ساعت ۴ پاشدیم و بقیه کار رو انجام دادیم و خانوم فرخی عکس فرستاد و اونارو فتوشاپ کردم چون کامپیوتر هنگ میکرد یکم طول کشید-
ندا تقیزاده
گزارش کاری امروز ۱۹ تیر سه شنبه ۱۴۰۳ :امروز ساعت ۰۸:۰۰ وارد شرکت شدم و نظافت کردم دستمال کشیدم روی میزها و طی کشیدم به اتاق ها بعد آقای محترم اومدن و مشکل کامپیوتر را حل کنند که حل نشد مجبور شدم تا تموم شوند برگه ی کارورزی را تکمیل کنم و بعدش رفتم توی دفتر و شروع کردم به ثبت برگه ها به سایت که فقط ۴ نفر باقیمانده بود که بعدش استراحت کردم و دوباره شروع کردم به تایپ و در ساعت ۱۲:۴۰ دقیقه شروع کردم به نوشتن برگه ی کارورزی در سایت هم ثبت کردم و در ساعت ۱۳:۰۰ از شرکت خارج شدم.
-
-
ذکریا محترم, [۰۳٫۰۷٫۲۴ ۲۲:۳۸]
اوناییکه بعد از ظهر در دفتر بی نظمی بوجود آوردن به مدرسه نخواهند رفت و فردا به دفتر هم نخواهند آمد و در مقابل دوروز جریمه شدند که باید بعدا جبران نماینداوناییکه صبح دفتر بودن و فرم همکاری را تکمیل نکرده و گزارش روزانه ارسال ننموده اند فردا به دغتر نخواهند آمد و در مقابل دو روز جریمه شدند که باید بعدا جبران نمایند
همه باید به لینک گروه مراجعه نموده و گزارش روزهای ثبت نشده خودشون را ثبت نمایند و اگر گزارشی از روزها ثبت نشده باشد همه جریمه خواهند شد
-
گزارش کاری امروز ۱۸ تیر دوشنبه ۱۴۰۳:
امروز ساعت ۰۸:۱۰ وارد مدرسه فناوری امید شدم و در کلاس نقاشی بچه ها شرکت کردم و در رنگ آمیزی نقاشی ها بهشون کمک کردم بعد از اتمام با اجازه ی خانم فرخی به سوپر مارکت رفتیم و بعد برگشتیم مدرسه بچه ها رفتن کلاسشون و ما اولیا هارو راهنمایی کردیم به سالن اجتماعات و نظارت کردیم بعد رفتیم پایین پیش بچه ها و از اداره اومدن و بچه هارا با صف بردیم سالن اجتماعات بعد اداره هم اومدن و مراسم شروع شد ما شروع کردیم به عکس برداری و اداره ی نظم جشن مسئول بودیم بعد از تقدیم لوح تقدیر و جایزه ها به همه شربت و کیک پخش کردیم بعد از اتمام من لیوان های کثیف رو جمع کردم و بعد همراه با اولیا از آنجا خارج شدیم و بچهها رو راهنمایی کردم به کلاس موسیقی و من ارگ را به کلاسشون بردم و بعد با اولیای بقیه ی بچه ها خداحافظی کردم و در کلاس موسیقی عکاسی کردم بعد تمام شدیم و بیکار نشستیم و بعد از تموم کلاس بچه ها از آنجا خارج شدیم و خانم فرخی و بقیه به شرکت رفتند و من در ساعت ۱۳:۰۰ به خانه برگشتم.
-
ندا تقیزاده گزارش کاری امروز یکشنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۳: امروز ساعت ۰۸:۴۰ وارد شرکت شدم بدلیل مشکلات دیر اومدم و بیکار نشستم بعدش استاد اقای محترم ،اقای لفظی اومدند و در مورد کلاس اینده که با ایشون قراره برگزار بشه صحبت کردند و از ما هم مشورت خواستند بعد از حدودا دو ساعت تموم شد جلسه و بعد با اجازه ی خانم فرخی رفتیم سوپر مارکت و بعدش شروع کردم به کاری که خانم فرخی به من سپرده بودند و با دوستم تموم کردیم بعدش ساعت ۱۲:۲۵ تموم شدم و بیکار بودم و در ساعت ۱۳:۰۰ از شرکت خارج شدیم.
-
-
-
«سارا عباسی
شنبه۱۴۰۳/۴/۲
امروز صبح ساعت ۸وارد شرکت شدیم.اقای محترم اونایی که تازه وارد هستن به اتاق دعوت کرده و با اقای محترم صحبت کردیم .درمورد علایق و شرایط کار هم صحبت شدیم.همچنین در مورد قوانین شرکت و اشنایی با کار هم صحبت کردیم.اقای محترم در مورد اشنایی بیشتر کار به سودا گفت بیشتر برایمان توضیح بدهد .بعد اینکه سودا همه چیز را توضیح داد نشستم و برنامه wordرا تمرین کردیم حین کار اقای محترم از شرکت خارج شده وبه جلسه رفتن .به گروه های دونفره تقسیم شدیم
. ضبط را شروع کردیم اولین اموزش تعریف کوچک کردن متن بود .دومین ضبط در مورد زیر خط دار کردن متن بود بعد اینکه ضبط و تمرین تمام شد چند دقیقه نشستیم بعد اتاق اقای محترم و سالن را تمیز کردیم و ساعت ۱ از شرکت خارج شدیم.» -
«سارا عباسی
۱۴۰۳/۴/۳
امروز ساعت ۸ وارد شرکت شدم.چون قرار بود برگه های کاراموزی رو تحویل مدرسه بدیم با سودا از اقای محترم اجازه گرفته و به مدرسه رفتیم چون راه طولانی بود ساعت ۹و۲۰دقیقه به شرکت برگشتیم . اقای محترم در جلسه بود و در شرکت حضور نداشت .امروز قرار بود برنامه exel رو ضبط و ارائه بدیم .برنامه اکسل را ضبط کردیم مثل قفل کارپوشه و پوشه حذف سطر و ستون فهرست لیست کشویی و.. هفت تا ویدیو ارائه دادم بعد کمی استراحت و جمع و جور کردن شرکت ساعت ۱به خانه رفتیم.» -
«ساراعباسی
۱۴۰۳/۴/۴
امروز ساعت ۸:۲۰ وارد مدرسه فن اور امید شدیم .وقتی رفتیم درس طراحی داشتن باید بدون اینکه مداد را از دفتر وردارن خطوطی ایجاد میکردن دومین طراحیشون بازم باید مداد رو ورنمیداشتن و حلقه مانند شکل ایجاد میکردند و… و من هم بهشون کمک میکردم بعدش زنگ تفریح خورد و ما به همراه دخترا کمی بیرون ماندیم و بعدش درس زبان داشتن چون جا نبود کمی انجا ماندیم و بیرون امدیم .و ما در یکی از کلاس ها نشستیم کمی استراحت کردیم و اقای محترم با اولیا و ما صحبت کردن و اولیا میزان رضایتی که از ما داشتن را گفتن و بعد کمی در انجا ماندن ساعت ۱۲ونیم به خانه برگشتیم. -
«سارا عباسی
شنبه۱۴۰۳/۴/۲
امروز صبح ساعت ۸وارد شرکت شدیم.اقای محترم اونایی که تازه وارد هستن به اتاق دعوت کرده و با اقای محترم صحبت کردیم .درمورد علایق و شرایط کار هم صحبت شدیم.همچنین در مورد قوانین شرکت و اشنایی با کار هم صحبت کردیم.اقای محترم در مورد اشنایی بیشتر کار به سودا گفت بیشتر برایمان توضیح بدهد .بعد اینکه سودا همه چیز را توضیح داد نشستم و برنامه wordرا تمرین کردیم حین کار اقای محترم از شرکت خارج شده وبه جلسه رفتن .به گروه های دونفره تقسیم شدیم ضبط را شروع کردیم اولین اموزش تعریف کوچک کردن متن بود .دومین ضبط در مورد زیر خط دار کردن متن بود بعد اینکه ضبط و تمرین تمام شد چند دقیقه نشستیم بعد اتاق اقای محترم و سالن را تمیز کردیم و ساعت ۱ از شرکت خارج شدیم.» -
«ساراعباسی
۱۴۰۳/۴/۱۰
امروز ساعت ۸به شرکت امدیم .کمی نشستیم بعد شروع به فتوشاپی که از دیروز کمی از ان مانده بود کردیم.بعد اتمام به اقای محترم نشان دادیم که گفتن تاریخ هاش اشتباهه باید از اول لوگو و تاریخ و اسم مدرسه را روی عکس ها تنظیم کنیم و وقتی تمام کردیم بعد کمی استراحت ساعت ۱از شرکت خارج شدیم -
«ساراعباسی
۱۴۰۳/۴/۱۱
امروز ساعت ۸:۳۰به شرکت امدیم .اقای محترم و خانوم فرخی در مدرسه امید حضور داشتن .ودر شرکت برخی تولید محتوا کردن و یکی که تازه کار بود به ان اموزش دادیم و من لبتاپم به مشکل برخورد کرده بود نتوانستم زیاد تولید محتوا کنم و در ساعت۱:۱۰دقیقه از شرکت خارج شدیم» -
امروز ساعت ۱۰ در مدرسه فن آور امید حاضر شدم و به جلسه رفتیم و اولیای دانش آموزان هم حضور داشتند بعد ساعت ۱۲از مدرسه خارج شدم و ساعت ۴ در شرکت حضور داشتم
مشغول درست کردن خطاهای سایت بودم که هر کاری کردم درست نشد و در نهایت ساعت ۷/۱۵ از شرکت خارج شدم -
پنجشنبه ۰۳/۰۴/۱۴
خانم فرخی صبح ساعت۸ به بچه ها زنگ زد و گفت ساعت ۱۰مدرسه بیاین و ما با بچه ها رفتیم صبحونه خوردیم و ساعت ۱۰ مدرسه رفتیم و در مدرسه اقای محترم جلسه گذاشته بود و ماهم در جلسه حضور داشتیم و بعد از اتمام جلسه با اقای محترم کمی صحبت کردیم و بعد ساعت ۱۲ از مدرسه خارج شدیم.
ساعت ۴:۴۰ وارد شرکت شدم و رفتم اتاق ۵تا ارائه دادم از برنامه ی پاور پوینت از سوال ۷۲تا۷۶ و بعد ساعت ۷ از شرکت خارج شدم. -
چهارشنبه ۰۳/۰۴/۱۳
صبح ساعت ۸:۳۰وارد شرکت شدم و با سودا رفتیم تغزیه گرفتیم بعد از اومدن، من رفتم اتاق و شروع به ارائه دادن کردم و ۵تا ارائه دادم از برنامه ی پاورپوینت از سوال ۶۷تا۷۱ و بعد لپتاپم خاموش شد و بعد روی میز رو دستمال کشیدم و صندلی هارو مرتب کردم و ساعت ۱ از شرکت خارج شدم. -
چهارشنبه ۰۳/۰۴/۱۳
صبح ساعت ۸:۳۰وارد شرکت شدم و با سودا رفتیم تغزیه گرفتیم بعد از اومدن من رفتم اتاق و شروع به ارائه دادن کردم و ۵تا ارائه دادم از برنامه ی پاورپوینت از سوال ۶۷تا۷۱ و بعد لپتاپم خاموش شد و بعد روی میز رو دستمال کشیدم و صندلی هارو مرتب کردم و ساعت ۱ از شرکت خارج شدم. -
سه شنبه۰۳/۰۴/۱۲
صبح ساعت۸:۳۰ وارد شرکت شدم و رفتم اتاق اقای محترم و سلام دادم و بعد خارج شدم و اومدم پشت میز نشستم و همونطور که ارائه های برنامه اکسل تموم شده بود پاورپوینت رو شروع کردم و ۵تا ارائه دادم از برنامه پاورپوینت و از سوال ۶۲تا۶۶ ارائه دادم که اقای محترم برای رفتن به جلسه از شرکت خارج شد و بعد از خانم فرخی اجازه گرفتیم و رفتیم خوراکی گرفتیم و بعد از خوردن، گزارش کاریمون رو نوشتیم و بعد از خداحافظی از خانم فرخی ساعت ۱ از شرکت خارج شدیم. -
دوشنبه: ۰۳/۰۴/۱۱
صبح ساعت۸:۳۰به گفته خانم فرخی وارد شرکت شدیم و با بچه ها صبحونه درست کردیم و بعد از خوردن صبحونه پشت میز نشستم و۵تا ارائه دادم از برنامه اکسل از سوال۵۶تا۶۰ و ساعت۱۱ بعد از اجازه گرفتن از خانم فرخی با سودا و ندا رفتیم کارنامه گرفتیم و بعد از اومدن ۱۲:۳۰شده بود و ۲۰دقیقه به کار اموز جدید اتیه کمک کردم و شرایط شرکت رو توضیح دادم و ساعت۱ از شرکت خارج شدیم. -
یکشنبه: ۰۳/۰۴/۱۰
صبح ساعت۸:۳۰وارد شرکت شدم و نشستم پشت میز و شروع به ارائه دادن کردم و ۱۰تا ارائه دادم از برنامه اکسل از سوال۴۶تا۵۵ بعداز تموم شدن ساعت۱۲:۵۰شده بود و بعداز دادن گزارش کاریمون به خانم فرخی و بعد از خداحافظی ساعت۱از شرکت خارج شدیم. -
شنبه: ۰۳/۰۴/۰۹
صبح ساعت ۷:۵۰ وارد شرکت شدم، بعد شرکت را نظافت کردیم و من با دسمال میز های شرکتو گرد گیری کردم و رفتم اتاق اقای محترم، میز اقای محترم رو هم گردگیری کردم و بعد شروع کردم به ارائه دادن و۱۰تا ارائه دادم از برنامه اکسل از سوال۳۶تا۴۵ و بعد از تموم شدن ارائم ساعت ۱۲:۵۰شده بود و جم و جور شدیم و رفتیم اتاق اقای محترم و گزارش کاریمون رو دادیم و بعد از خداحافظی ساعت ۱از شرکت خارج شدیم. -
مهنا ثریایی چهارشنبه: ۰۳/۰۴/۰۶
صبح ساعت ۸ وارد شرکت شدیم و اقای محترم و خانم فرخی مدرسه بودند و ما پس از رسیدن شرکت را نظافت کردیم و من میز های شرکت رو گردگیری کردم و بعد با دسمال زمین را که دوستم ندا طی کشیده بود خشک کردم و بعد شروع کردیم به ارائه دادن و من ۵تا ارائه دادم از برنامه اکسل از سوال۳۱تا۳۵ و پس از تمام شدن وسایل هایمان را جمع کردیم و ساعت ۱ از شرکت خارج شدیم. -
۱۴۰۳/۴/۵
تعطیل -
«سارا عباسی
۱۴۰۳/۴/۳
امروز ساعت ۸ وارد شرکت شدم.چون قرار بود برگه های کاراموزی رو تحویل مدرسه بدیم با سودا از اقای محترم اجازه گرفته و به مدرسه رفتیم چون راه طولانی بود ساعت ۹و۲۰دقیقه به شرکت برگشتیم . اقای محترم در جلسه بود و در شرکت حضور نداشت .امروز قرار بود برنامه exel رو ضبط و ارائه بدیم . برنامه اکسل را ضبط کردیم مثل قفل کارپوشه و پوشه حذف سطر و ستون فهرست لیست کشویی و.. هفت تا ویدیو ارائه دادم بعد کمی استراحت و جمع و جور کردن شرکت ساعت ۱ از شرکت خارج شدم» -
«ساراعباسی
۱۴۰۳/۴/۴
امروز ساعت ۸:۲۰ وارد مدرسه فن اور امید شدیم .وقتی رفتیم درس طراحی داشتن باید بدون اینکه مداد را از دفتر وردارن خطوطی ایجاد میکردن دومین طراحیشون بازم باید مداد رو ورنمیداشتن و حلقه مانند شکل ایجاد میکردند و… و من هم بهشون کمک میکردم بعدش زنگ تفریح خورد و ما به همراه دخترا کمی بیرون ماندیم و بعدش درس زبان داشتن چون جا نبود کمی انجا ماندیم و بیرون امدیم .و ما در یکی از کلاس ها نشستیم کمی استراحت کردیم و اقای محترم با اولیا و ما صحبت کردن و اولیا میزان رضایتی که از ما داشتن را گفتن و بعد کمی در انجا ماندن ساعت ۱۲ونیم از شرکت خارج شدیم. -
سارا عباسی
۱۴۰۳/۴/۶
امروز ساعت ۸ وارد شرکت شدم .شرکت را تمیزو اماده سازی کردیم اقای محترم در شرکت حضور نداشتن و ما فعالیتی که داشتیم را ارائه دادیم برنامه ارائه شده exel بود. از سوال های که برامون داده شده بود از طریق پی دی اف بعد ارائه ساعت ۱۳:۰۰از شرکت خارج شدیم. -
ساراعباسی
۱۴۰۳/۴/۱۴
امروز ساعت ۱۰به مدرسه فناوری امید رسیدیم . اقای محترم با اولیا جلسه داشتن و ما هم باید بین ان ها بودیم تا مارو هم معرفی کنن بهشون اقای محترم در جلسه در مورد کارهایی که قراره انجام بدن و انتظاراتی که از اولیا ها دارن را بیان کردن .بعد جلسه اولیا اقای محترم با بچه های شرکت هم صحبت کردیم .و ساعت ۱۲:۳۰از انجا خارج شدیم -
دوشنبه۰۳/۰۴/۰۴
صبح ساعت ۸و نیم وارد مدرسه فناوری امید شدیم و رفتیم داخل کلاس و به بچه های معلول کمک کردیم
اولین اموزش بچه ها کشیدن خط پرتاپی روی کاغذ بود
و دومین اموزششون کشیدن دایره بود
و سومین اموزششون کشیدن ۴مدل خط بود
و ما همراه معلمان به بچه ها در کشیدن انها کمکشان کردیم و کلاس تموم شد و کلاس بعدی کلاس زبان بود که تعداد بچه ها زیاد بود و معلم داشت تدریس میکرد و به ما گف بشینین چون حواسش پرت میشد و ما چون جا نمانده بود رفتیم کلاس دیگر نشستیم
بعد اقای محترم و خانم فرخی امدند و با اولیاها صحبت میکردند و مارا معرفی میکردند بعد کلاس بچه ها تموم شد و ماهم رفتیم دفتر به خانم فرخی و اقای محترم اطلاع دادیم و از مدرسه ساعت ۱۲خارج شدیم -
یکشنبه۰۳/۰۴/۰۳
صبح ساعت ۸ وارد شرکت شدیم و دیدیم دخترایی ک از ما زودتر اومده بودن داشتن شرکت رو نظافت میکردن و ماهم دست بکار شدیم و من شرکت رو طی کشیدم و خشک کردم بعداز نظافت نشستیم پشت میز و من ۷تا تولید محتوا کردم و قبل شروع کردن به ضبط اموزش هامون خانم فرخی و اقای محترم به جلسه رفتن، اولین اموزش من اموزش border دادن به جدول بود
دومین اموزشم اموزش openکردن فایلمون بود،سومین اموزشم اموزش تغییر فونت متن بود،چهارمین اموزشم اموزش save فایلمون بود،پنجمین اموزشم اموزش قالب بندی جدول بودو ششمین اموزشم اموزش رنگ دادن به شیت هامون بود
بعد اتمام تولید محتواهامون ساعت۱از شرکت خارج شدیم -
شنبه ۰۳/۰۴/۰۲
امروز صبح ساعت۰۸:۰۰وارد شرکت شدم و وارد اتاق اقای محترم شدم و با اقای محترم راجب علایق و شرایط کاری رشتمون صحبت کردیم و بعد از اتمام صحبت هایمان با اقای محترم از اتاق خارج شدم و همراه دوستم ندا و سارا پشت میز نشستیم و سودا سوال های برنامه ی ورد را به ما نشان و اموزش داد پس از اموزش سودا، به گروه های دونفره تقسیم شدیم و دو به دو تمرین کردیم و در این هنگام اقای محترم و خانم فرخی از شرکت برای رفتن به جلسه خارج شدند و پس از تمرین، شروع به ضبط اموزش هایمان کردیم و اولین اموزش من اموزش Bold یا ضخیم کردن متن بود و دومین اموزشم، اموزش هایلایت کردن متن بود و پس از اتمام اموزش هایم روی میز اقای محترم را گرد گیری کردم و ساعت ۱از شرکت خارج شدیم. -
ندا تقیزاده
گزارش کاری امروز ۱۴ تیر پنجشنبه ۱۴۰۳:امروز ساعت ۰۸:۱۰ به گفتهی خانم فرخی وارد مدرسه فناوری امید شدم و بعد از پرسیدن کلاس از امید به سمت کلاس رفتم و کم کم بچه هااومدن و با اومدن دبیر کلاس شروع شد و اموزش بوردر در ورد و درج عکس درورد و نوشتن پس زمینه در ورد را یاد دادیم و بعد از اتمام کلاس به جلسه اولیاها رفتیم و آقای محترم صحبت کردند ساعت ۱۱:۳۰ تمام شد که خانم فرخی گفتند منتظر باشید تا بیام بگم قراره چیکار کنیم و بعد از مدتی اومدن و گفتند که کار هایمان را تا شنبه تمام کنیم و ساعت ۱۲:۱۵ از مدرسه خارج شدیم.
-
ندا تقیزاده
گزارش کاری امروز ۹ تیر شنبه ۱۴۰۳:امروز ساعت ۷:۴۹ وارد شرکت شدم بعد از سلام دادن به اقای محترم شروع کردم به نظافت طی کشیدم چای دم کردم و دستمال کشیدم بعد از اتمام کار به گروه های دو نفره تقسیم شدیم و شروع کردیم به تولید محتوا و ضبط اموزش ها.من باقی آموزش ها که ۱۰ تا مانده بود از اکسل ۵ تارو حل کردم و بعد از اتمام کار ساعت ۱۳:۰۰ از شرکت خارج شدیم.
کدملی:۶۳۷۰۱۰۲۰۱۶ -
گزارش کاری امروز ۱۰ یکشنبه ۱۴۰۳:
امروز ساعت ۰۸:۰۰ وارد شرکت شدم بعد شروع کردم به نظافت و بعد از اتمام کار شروع کردیم به تمرین سوالات اکسل و من فقط ۵ تا سوالم مونده بود که تموم کردم و خانم فرخی گفتند که پی دی اف سوالات پاور پوینت رو شروع کنیم و ۲ تا از سوالات پاور پوینت را تموم کردم و بعد ساعت ۱۲:۵۵ از شرکت خارج شدیم.
-
گزارشگزارش کاری لاوین کامران
۱۴۰۳/۴/۶
اولین روز شروع کار بود ساعت ۸رسیدم شرکت و به دوستان در نظافت کمک کردم و لبتاب را باز کردم به سودا گفتم چه کاری باید انجام دهم او به خانم فرخی زنگ زد و کارآموز جدید آمده است چه کاری باید انجام بده گفت من نمیدانم اول باید با رئیس آقای محترم صحبت کند . آقای محترم آمدند و من را به اتاق کار خود دعوت کردند آنجا درمور علایقم پرسیدند و من کمی سردرگم بودم ایشان به من دوروز فرصت دادند ساعت خروج ۳و۳۰ -
ندا تقیزاده
گزارش کاری امروز ۱۱ تیر دوشنبه ۱۴۰۳:امروز ساعت ۰۸:۳۰ وارد شرکت شدم و بعد نظافت کردم با دوستان تقسیم کار کردیم و هر کدام شروع کردیم برای تولید محتوا و من ۴ تا از سوالات پاور پوینت رو ضبط کردم حین ضبط خانم نمازی امدند و دفترچه ی کارورزی را دادند که پر کنیم و بعد با سودا و مهنا به مدرسه رفتیم برای تحویل کارنامه و برگشیم ساعت ۱۲:۳۰ بود تولید محتوا نکردم و شروع کردم به پر کردن دفترچه ی کارورزی و ساعت ۱۳:۰۰ از شرکت خارج شدم.
-
گزارش کاری لاوین کامران
۱۴۰۳/۴/۹ شنبه
کد ملی : ۲۷۴۲۶۶۸۸۱۰
امروز با آقای محترم صحبت کردم که نصبت به کاری که علاقه دارم به من کاری دادند تا فرصت کمی تمامش کنم
بعد به سراغ کامپیوتر جدیدم رفت و شروع به درست کردن اسلایدهای پاورپوینت کردم و ۵ را تمام کردم ساعت تعطیلی ۱ -
ندا تقیزاده
گزارشکاری امروز ۱۳ تیر سه شنبه ۱۴۰۳:امروز ساعت ۰۸:۰۰ با خانم فرخی وارد شرکت شدیم و بعد از اینکه اقای محترم و خانم فرخی به جلسه رفتن من تنها بودم شروع کردم به تمیزکاری و نظافت شرکت کم کم بچه ها امدن و شروع کردیم به تولید محتوا و ضبط کلیپ های آموزشی و تا ساعت ۱۱:۰۰ تولید محتوا کردیم بعد با اجازه ی خانم فرخی من و دوستم لاوین به سوپر مارکت رفتیم و بعد از خرید تغذیه برگشتیم به شرکت و دوباره ساعت ۱۲:۰۰ شروع کردیم به تولید محتوا و ساعت ۱۲:۳۰ شروع کردیم به نوشتن دفترچه ی کارورزی و تایپ گزارش کاری و تموم شدیم و ساعت ۱۳:۰۰ از شرکت خارج شدم.
-
گزارش کاری لاوین کامران
۱۴۰۳/۴/۱۰
کدملی :۲۷۴۲۶۶۸۸۱۰
امروزصبح با کمک بچهها همه جارا تمیز کردیم امروز من اتاق کار آقای محترم را طی کردم و بعد بلافاصله به سمت کامپیوتر رفتم و ۱۲ اسلاید از پاور پوینت را کامل کردم از ساعت ۹تا ۱۱و۳۰
به فیلم آموزشی درمورد خلاقیت در پاورپوینت با سارا و آتیه نگاه کردیم تا۱۲و ۳۰ وسایل هایم راجمع کردم و گزارشم نوشتم و راس ساعت ۱ بیرون رفتم -
ندا تقی زاده گزارش کاری امروز شنبه ۲ تیر ۱۴۰۳:
امروز صبح ساعت ۰۸:۰۰ وارد شرکت شدم و بعد وارد اتاق آقای محترم شدیم با دوستم و آقای محترم از ما سوالاتی پرسیدند و با ایشان در مورد علایق و شرایط کاری رشتمون مشورت کردیم بعد از اتمام صحبت با آقای محترم از اتاق آقای محترم خارج شدیم و من به همکارانی که در دفتر نظافت میکردند کمک کردم و طی کشیدم پس از طی کشیدن سودا دوستمون برای ما کار کردن با ورد را توضیح داد و به گروه های دو نفره تقسیم شدیم و برای خود تمرین کردیم و پس از تمرین شروع کردیم به ظبط آموزش هایمان در ورد و اولین آموزشم غیر فعال کردن bold متن و دومین آموزشم کج دار کردن متن بود. وقتی تموم شدیم یکمی استراحت کردیم و بعد اتاق آقای محترم را تمیز و مرتب کردیم که ساعت ۱۳:۰۰ شد و از دفتر خارج شدیم.
-
ندا تقی زاده گزارش کاری امروز ۳ تیر ۱۴۰۳:
امروز ساعت ۰۸:۰۰ وارد شرکت شدیم با دوستم مهنا و بعد از سلام دادن به افراد شرکت شروع کردیم به نظافت شرکت و من به کمک بقیهی همکاران طی کشیدم . بعد با دوستم به گفته ی خانم فروغی پی دی اف excel رو تمرین کردیم که خانم فروغی و آقای محترم از شرکت خارج شدند ما بعد از تمرین تولید محتوا کردیم و ویدئو های آموزشی ضبط کردیم بعد که وقتمون تموم شد ساعت
۱۳:۰۰ از شرکت خارج شدیم -
ندا تقیزاده گزارش کاری امروز ۴ تیر ۱۴۰۳:
امروز ساعت ۰۸:۳۰ وارد مدرسه شدم بعد با دوستانم وارد کلاس نقاشی بچه ها شدیم و براشون در کشیدن نقاشی هاشون کمک کردیم اولین نقاشی پرتاب خط روی کاغذ و دومین نقاشی کشیدن دایره های حلقوی بودند و سومین آموزش کشیدن ۴ مدل خط بود که هر کدام اشکال داشتن رسیدگی کردیم و کلاس بعدیشون کلاس زبان بود که تعداد بچه ها زیاد بود دبیرشون بهمون گفتن که فعلا کمک نیاز نیست و با سر پا ایستادنتون حواس بچه ها پرت میشه ماهم به همراه دوستان به کلاس دیگه ای رفتیم نشستیم تا تموم بشن بعد آقای محترم و خانم فرخی اومدن همزمان که با اولیا ها صحبت میکردند مارو به اولیا معرفی کردند بعد از کمی مدت کلاس بچه ها تموم شد و آخرین کلاسشون چون لغو شده بود همه شون به خانه رفتند ماهم بعد از اجازه گرفتن از آقای محترم و خانم فرخی ساعت ۱۲ از مدرسه خارج شدیم. -
ندا تقیزاده
گزارش کاری امروز ۷ تیر شنبه ۱۴۰۳:امروز ساعت ۷:۴۹ وارد شرکت شدم بعد از سلام دادن به اقای محترم شروع کردم به نظافت طی کشیدم چای دم کردم و دستمال کشیدم بعد از اتمام کار به گروه های دو نفره تقسیم شدیم و شروع کردیم به تولید محتوا و ضبط اموزش ها.من باقی آموزش ها که ۱۰ تا مانده بود از اکسل ۵ تارو حل کردم و بعد از اتمام کار ساعت ۱۳:۰۰ از شرکت خارج شدیم.
-
امروز ساعت ۸ وارد شرکت شدم و کامپیوتر ها را چک کردم که کار میکنند یا نه بعد به کمک بچه ها دکور شرکت رو تغییر دادیم بعد ساعت ۱۱ دنبال پرونده کارآموزیم رفتم بعدش یکم استراحت کردیم و نهار خوردیم و سیستم ها را راه اندازی کردم تا مطمئن بشم سالم هستند تا امانت بدیم و چند تا هم فایل رو کپی کردم به فلش و ساعت ۷/۳۵ دقیقه از شرکت خارج شدم
-
۱۴۰۳/۴/۱۱
گزارش کاری
لاوین کامران ۲۷۴۲۶۶۸۸۱۰
امروز ساعت ۸رسیدم شرکت باکمک بچه ها شرکت را تمیز کردیم . بعد هر کدام به فعالیت شروع کردیم من ۷ اسلاید از پاورپوینت را کامل نوشتم و بعدکمی استراحت کردم وشروع به گزارش نوشتن کردم وسایل را جمع کردم و کامپیوتر را خاموش کردم و آماده رفتن شدم تعطیلی ۱ -
ندا تقی زاده
گزارش کاری امروز ۱۶ تیر شنبه ۱۴۰۳:امروز ساعت ۰۸:۰۰ وارد مدرسه فناوری امید شدم و منتظر خانم فرخی شدیم بعد از اومدن خانم فرخی کلاس شروع شد و کلاس ریاضی بود بعد از تدریس دبیر ساعت ۰۹:۰۰ رفتند و ما کاراموزان با دانش اموزان کار کردیم و بهشون یاد دادیم بعد از تمام شدن ساعت ۱۰:۲۰ با خانم فرخی به شرکت برگشتیم و به نظافت شرکت همکاری کردم و دوتا تولید محتوا کردم و زدم به فلش و ساعت ۱۲:۲۸ گزارش نوشتم به خانم فرخی فرستادم و در سایت درج کردم ساعت ۱۳:۰۰ از شرکت خارج شدم.
-
۱۴۰۳/۴/۱۲
گزارش کاری
لاوین کامران
ورود ۷و۴۰دقیقه امروز اتاق آقای محترم را من طی کشیدم بچه ها هنوز نرسیده بودند من و سیما و ابراهیمی بودیم و یک چیز خیلی جلب توجه کرد آقای محترم یک کتاب به نام جنگل بارانی که من حتما دربارهاش تحقیق میکنم و بعد به کار کردن ادامه دادم کمی استراحت کردم و بعدبه گزارش نوشتن شروع کردم و بعد گزارشم به تعدادی از اسلاید هایم انیمیشن دادم خروج ۱ -
۱۴۰۳/۴/۱۳
گزارش کاری
لاوین کامران
۲۷۴۲۶۶۸۸۱۰
امروز دیر کردم ساعت ۸و۳۰ دقیقه به شرکت رسیدم . دوستام همه کارهارا تمام کرده بودند پس بلافاصله وارد کامپیوتر شدم تا ساعت ۱۰و۳۰و کار پاورپوینت را تمام کردم ۵اسلایددیگر انجام دادم و بعد کمی استراحت کردم بعد گزارش کارم را نوشتم و به اسلاید هایم انیمیشن دادم و بعد با اجازه خانم فرخیبا دوستم ندا به سوپر مارکت رفتیم و بعداز خرید برگشتیم خروج ۱ -
۱۴۰۳/۴/۱۴
جریمه شدم به دلیل نفرستادن گزارش کاری -
۱۴۰۳/۴/۱۶
امروز ساعت ۸رسیدم شرکت من و سیما و ابراهیمی داخل شرکت بودیم بعداز تمیز کردن شرکت آقای محترم ابراهیمی را صدا زد تا چوبهای نازک را از طبقه پایین بیاورد گویا به دوستانم گفته بودند که به مدرسه بروند و تا ما دکور شرکت را تغییر دهیم بعداز آوردن چوبها آقای محترم شروع به اندازه گیری و یاددادن به ابراهیمی که باهم برای اتاق آقای محترم طاقچه بسازند . بعد درست کردن و پر کردن طاقچه شروع به جابه جایی داخل شرکت کردنند که آقای محترم و ما بسیار سردرگم بودیم تا خوده آقای محترم تصمیم گرفتند بعد تمام کار معدم درد گرفت و تقریبا تا دوساعت داخل اتاق استراحت کردم و آقای محترم گاهی به سر میزد و از حال من باخبر میشد امروز برای اولین بار برای ناهار پیش ندا ، نرگس وابراهیمی ماندم -
۱۴۰۳/۴/۱۶
گزارش کاری
لاوین کامران
۲۷۴۲۶۶۸۸۱۰
امروز ساعت ۸رسیدم شرکت من و سیما و ابراهیمی داخل شرکت بودیم بعداز تمیز کردن شرکت آقای محترم ابراهیمی را صدا زد تا چوبهای نازک را از طبقه پایین بیاورد گویا به دوستانم گفته بودند که به مدرسه بروند و تا ما دکور شرکت را تغییر دهیم بعداز آوردن چوبها آقای محترم شروع به اندازه گیری و یاددادن به ابراهیمی که باهم برای اتاق آقای محترم طاقچه بسازند . بعد درست کردن و پر کردن طاقچه شروع به جابه جایی داخل شرکت کردنند که آقای محترم و ما بسیار سردرگم بودیم تا خوده آقای محترم تصمیم گرفتند بعد تمام کار معدم درد گرفت و تقریبا تا دوساعت داخل اتاق استراحت کردم و آقای محترم گاهی به سر میزد و از حال من باخبر میشد امروز برای اولین بار برای ناهار پیش ندا ، نرگس وابراهیمی ماندم-
ندا تقیزاده
گزارش کاری امروز ۲۰ تیر ۱۴۰۳:
امروز ساعت ۰۸:۳۰ وارد شرکت شدم بعد از کمی نظافت کردن با دوستان نشستیم و یکم حرف زدیم بعدش از خانم فرخی اجازه گرفتیم رفتیم سوپر مارکت برگشتیم و من شروع کردم به ثبت بقیه ی افراد و تمام شد بعد دوباره بیکار شدیم و شرکت را مرتب کردیم و بعد به خانم فرخی گفتیم که بیکار هستیم بهمون گفتند که میتونیم بریم خونه و در ساعت ۱۲:۰۰ از شرکت خارج شدیم.
-
-
ندا تقیزاده
گزارش کاری امروز ۱۷ تیر یکشنبه ۱۴۰۳:
امروز ساعت ۰۸:۳۰ وارد شرکت شدم بعد شروع کردم له طی کشیدن اتاق اقای محترم و بعدش تا ساعت ۱۰ منتظر موندیم که اقای محترم بیاد و کارهایمان را نشون بده بعدش بهم گفتند که در سایت قسمت «رزرو جلسه» ها افراد رو ثبت کنم و بعد ساعت ۱۲ با دوستم به اجازه ی خانم فرخی رفتیم سوپر مارکت و دوباره کارم را شروع کردم و ساعت ۱۳:۱۰ دقیقه بعد از تحویل گزارشم به اقای محترم از شرکت خارج شدم. -
دوشنبه: ۰۳/۰۴/۱۸
صبح ساعت ۸:۳۰ وارد شرکت شدم، اقای محترم و خانم فرخی مدرسه بودند و من چون ارائه هام تموم شده بود گزارش هامو در دفترچه ایی که از مدرسه داده بودند نوشتم و بعد با خانم فرخی تماس گرفتیم و اجازه گرفتیم رفتیم تغذیه گرفتیم و بعد از خوردن، دوباره با خانم فرخی تماس گرفتیم چون کاری برای انجام نداشتیم اجازه گرفتیم ساعت ۱۲ از شرکت خارج شیم و بعد شرکت رو مرتب کردیم و ساعت۱۲ خارج شدیم. -
(۱۴۰۳/۰۴/۱۸)
ساعت ۸ وارد شرکت شدم و از اول شروع کردم به طراحی دوباره سایت و کل روز مشغول اون بودم و ساعت ۷ از شرکت خارج شدم -
سودا محمدی
صبح ساعت ۸ در مدرسه بودم و بچه ها کم کم داشتن میومدن و خانوم فرخی ۸:۲۰ دیقه رسید و رفتیم کلاس و معلم ریاضی هم در کلاس حاضر بود نشستیم و معلم ریاضی رو توضیح میداد و از بچه ها میپرسید
و بعد اینکه تمام شد ب ما گف من میرم شما کمی یاد بدین اونایی ک من گفتمو
بعد اینکه رف تقسیم بندی شدیم و به بچه ها یاد دادیم و…
و حدود فک کنم ساعت ۱۱ اینا بود و اسنپ گرفتیم و رفتیم دفتر و
در دفتر بچه ها اوجا رو تمیز میکردن و من هم نشسته بودم و در آخر آخر تمام شدن من هم جارو کشیدم و بعد یکم بیکار نشستم و خوابم برد و آقای محترم بیدارم کردن
و ۴ دیقه هم گذشت ساعت ۱ شد و رفتم خانه. -
گزارش کاری امروز ۱۸ تیر دوشنبه ۱۴۰۳:
-
۱۴۰۳/۴/۱۷
لاوین کامران
۲۷۴۲۸۸۶۶۱۰
امروز صبح ساعت ۷و۴۰دقیقه رسیدم و وارد شرکت شدم و با نرگس همه جارو تمیز کردیم
بعد چون پاورپوینتم را تمام کرده بود فایل را به فلش زدم و به آقای محترم دادم تا بررسی کند ایشان گفتند که فونت نوشتههایم ریز فقط کمی باید روی زیباییاش کار کنیم و من قبول کردم و پروژه دیگری به من دادن و چون برنامه Firefox من درست کار نمیکرد آقای محتر مشغول دانلود chrom بودند من هم به کمک دوستم ندا رفتم که بعد به سوپرمارکت رفتم به همراه ندا برا دوستانم خوراکی گرفتم و باهم خوردیم بعد شروع به گزارش نوشتن کردم ساعت تعطیلی ۱ -
۸وارد شرکت شدم تمام دیروز بیکار بودم چون ایدهای برای ارائه پاورپوینت نداشتم بعد به همراه دوستم به سوپر مارکت رفتیم بعد سارا دوستم چندتا سوال تولید محتوا کرد که یکیاش را من کمک کردم خروج ۱۲
-
اتیه شایان تبار بکشنبه:۱۴۰۳/۴/۱۷
صبح ساعت ۸:۳۰ رسیدم شرکت بعد به اقای محترم سلام دادم رفتم اتاق تولید محتوا بکنم ۱۰سوال تولید محتوا کردم موضوع من پاور پوینت بود بعد دوستم لپتاپش خراب بود با لپتاپ من تولید محتوا کرد بعد ساعت ۱ با اقای محترم خدافظی کردیم و از شرکت بیرون امدم -
سلام
سه شنبه
نوزدهم ماه
روز یازدهم: آشنایی و کار با فتوشاپ اول شروع کردم تب File را انتخاب کردم و یک پنجره باز شد که open را انتخاب کردم بعد باز هم یک پنجره باز شد که Picture را انتخاب کردم و یک عکس را به دلخواه انتخاب کردم و به دلخواه یک قسمت عکس را برش دادم و به چهار حالت کیفیت عکس هست یا نوشتن متن از سمت چپ صفحه انتخاب گزینه T برای نوشتن متن و پایین سمت چپ دو تا رنگ دارد که با یک بار کلیک کردن می توان رنگ را تغییر داد رنگ قلم را و باز هم از پایین از سمت چپ انتخاب شکل ذربین برای Zoom کردن و برای برگشتن به عقب کامل از گزینه Fint on screen و از گزینه Print size برای انتخاب اندازه پرینت و برای برگشتن یک قسمت Actual pixels و Zoom in برای زوم کردن و Zoom out و باز هم برگشتن یک قسمت به عقب و انتخاب دایره از سمت چپ و کلیک کردن بر روی عکس و کشیدن به پایین و افتادن دایره با رنگی که انتخاب کردی و برای تغییر مکان انتخاب گوشه آن که یک مربع است با کلیک کردن بر روی آن و کشیدن به این طرف و آن طرف تغییر مکان می دهد و انتخاب سطل رنگ برای رنگ آمیزی و انتخاب مربع از سمت چپ و آوردن بر روی صفحه و انتخاب قلم که زیر چشم هست می توان آن مربع را رنگ کرد و انتخاب چهارمین گزینه از کادر سمت چپ برای برش قسمت هایی که میخواهی و انتخاب پاکن و کلیک راست کردن و انتخاب قیچی برای برش صفحه و انتخاب مثلث به شکل هرم برای کامل کردن کیفیت رنگ و سمت چپ پایین انتخاب یک مربع به شکل دوربین که برای تغییر رنگ و هر یک را که در کادر انتخاب میکنیم یک چیز در نوار ریبون تغییر میکند و ستونی کردن صفحه برای ستونی کردن باید کنار تب Help یدونه Br است که کنار آن یک مربع است با انتخاب آن میتوانی سه تا گزینه میاره که اگر وسطی را تیک اش را فعال کنی ستونی میشود و برای راحت شدن Zoom کردن از + Ctrl برای زوم کردن و _ Ctrl برای برگرداندن به عقب و برای تغییر نام دو بار روی نام عکس در سمت راست پایین صفحه کلیک می کنیم و برای قفل عکس همون جا قفل را انتخاب میکنیم برای قفل شدن و برای باز شدن باز هم قفل را کلیک میکنیم و همونجا چشم را میزنیم عکس میرود از صفحه و دوباره چشم را فعال میکنیم میادورود: ساعت ۱۶:۰۰
خروج: ساعت ۱۹:۰۰ -
سودا محمدی
چهارشنبه
۱۴۰۳/۴/۱۹
صبح ساعت ۸ به شرکت رسیدم و همه جا رو جارو و طی کشیدم
بعد رفتم کمی فتوشاپ و تولید محتوا کردم و …
و بعد کمی نشستم و بعد با بچه ها ناهار رو درست کردیم و خوردیم و بعد ظرف هارو شستم و از ساعت ۴ به بعد هم کمی محتوا کردم و کلاس icdl شروع شد و رفتم کلاس و ساعت ۸ هم از دفتر خارج شدم.-
سودا محمدی
۱۴۰۳/۴/۲۱
پنج شنبه
صبح ساعت ۸ در مدرسه فن آور امید حاظر بودم و کسی نبود بعد کمی گذشت نرگیس و ندا اومدن و رفتیم تو حیاط جای فوتبال نشستیم و کمی بعد یکی از اولیا ها اومدن و وسایل آورده بودن و بهشون کمک کردیم و در حیاط سفره رو پهن کردیم و بچه ها هم کم کم داشتن میومدن و نشستیم صبحانه خوردیم و تمان شد بعد آقای محترم گفتن میریم جلسه
و در انجا ک در جلسه بودیم درمورد باور کردن به خود اینا حرف میزدن و کنی بعد هم پاشودم و عکس اینا گرفتم و حدود ۱۲ و نیم بود جلسه تموم شد و ساعت ۱ اینا هم رفتم خونه
ساعت ۴ بعد از ظهر به شرکت رسیدم و عکس هارو زدم به لبتاپ و فتو شاپشون کردم و ….
و ساعت ۷ و نیم اینا بود رفتم خونه .
-
-
ندا تقی زاده
گزارش کاری امروز ۲۱ تیر ۱۴۰۳:
امروز ساعت ۰۸:۱۰ وارد مدرسه فناوری امید شدم کمی با همکاران نشستیم بعدش اولیا ها با دانش اموزان اومدن و با همکاری سفره را پهن کردیم و مشغول صبحانه شدیم با بچه ها وقت گذروندیم بعدش ساعت ۱۰:۰۰ که تموم شد بقیه با خانم فرخی و اقای محترم رفتند و من در کلاس درس دانش آموزان شرکت کردم و عکس گرفتم از کلاسشون و بعد از تموم کلاس با اجازه ی خانم فرخی ساعت ۱۱:۲۰ از مدرسه خارج شدم. -
سودا محمدی
۱۴۰۳/۴/۲۱
پنج شنبه
صبح ساعت ۸ در مدرسه فن آور امید حاظر بودم و کسی نبود بعد کمی گذشت نرگیس و ندا اومدن و رفتیم تو حیاط جای فوتبال نشستیم و کمی بعد یکی از اولیا ها اومدن و وسایل آورده بودن و بهشون کمک کردیم و در حیاط سفره رو پهن کردیم و بچه ها هم کم کم داشتن میومدن و نشستیم صبحانه خوردیم و تمان شد بعد آقای محترم گفتن میریم جلسه
و در انجا ک در جلسه بودیم درمورد باور کردن به خود اینا حرف میزدن و کنی بعد هم پاشودم و عکس اینا گرفتم و حدود ۱۲ و نیم بود جلسه تموم شد و ساعت ۱ اینا هم رفتم خونه
ساعت ۴ بعد از ظهر به شرکت رسیدم و عکس هارو زدم به لبتاپ و فتو شاپشون کردم و ….
و ساعت ۷ و نیم اینا بود رفتم خونه . -
۱۴۰۳/۴/۱۹
لاوین کامران
۲۷۴۲۸۸۶۶۱۰
امروز صبح ساعت ۸ رسیدم شرکت که هنوز باز نکرده بودند من ، نرگس و ابراهیمی منتظر آقای محترم نشسته بودیم که آمدند
وارد شرکت شدیم و هر کدام کاری ازنظافت را به عهده گرفتیم
بعد مستقیم پشت میز نشستم متاسفانه این میز به هیچ کس رحم نکرده .
بعد از کمی تحقیق آقای محترم آماده بالای سر من و محنا ایستاد و گفت هردوی شما با ما به جلسه می آیید بعد که به مدرسه رسیدم ورودی جالبی داشت مخصوصا برای جذب دانش آموزان چون مدرسه دبستان بود
وارد آنجا شدیم و خانم فرخی گفت که ما هردو همراه او برویم تا آقای محترم می آیند
ما هم تایید کردیم
بعد داخل شدیم تعدادی از کارمند های آنجا از ما پذیرایی کردند تا آقای محترم آمدند و وارد جلسه شدیم تعدادی معلم آنجا نشسته بودند و آقای محترم از هر روشی استفاده میکرد که ذهن آنهارا به هدف خود مشغول کند ولی گویا آنها معلم ابتداییها بودند و مانند دانش آموزان خود پرسروصدا و حواس پرت.
بعداز تمام شدن بحث شیرین من و مهنا خیلی خسته شدیم با اینکه کار خاصی نکرده بودیم ولی انگار ذهنمان از فکر کردن خسته شده بود
امروز یکی از پر یادگیریهای من بود -
۱۴۰۳/۴/۲۰
لاوین کامران ۲۷۴۲۸۸۶۶۱۰
امروز صبح وارد شرکت شدیم با دوستم ندا همه جارا دستمال زدیم بعد به سراغ فعالیت هایمان رفتیم ولی من چیزی میخواستم دستگیرم نشد بعد کمی کسل شدم با اجازه خانم فرخی با دوستم ندا به فروشگاه رفتیم و بعداز خرید برگشتیم به شرکت آنجا را آب جارو زدیم بعد بیرون رفتیم ۱۲ساعت خروج -
۱۴۰۳/۴/۲۱
لاوین کامران ۲۷۴۲۸۸۶۶۱۰
امروز ساعت ۸و۳۰ رسیدم
ولی دیدم کسی در را باز نکرده است کلید را از همان جای همیشگی برداشتم و در را باز کردم وارد شرکت شدم فهمیدم مهنا اخراج شده و سارا هم مریض است امروز نمیآید پس من تا ساعت ۱ اینجا تنها هستم کمی تحقیق کردم بعد دو اسلاید از پاور پوینتم را شروع کردم بعد از کمی استراحت کمی خوراکی خوردم بعد دو اسلاید از پاورپوینت را کامل کردم ساعت خروج ۱ -
سودا محمدی
۱۴۰۳٫۴٫۲۰
چهارشنبه
صبح ساعت ۸ در سالن حاظر بودم وقتی رسیدم سیما اونجا بود و نشستیم و بعد حرف زدن نرگس اومد و ۱۰ دیقه گذشت بچه ها کم کم داشتن میومدن و اولیا ها رو همراهی کردیم به سالن و حدود ساعت ۹:۳۰ بود اقای محترم اینا اومدن و رفتیم سالن و خانوم فرخی چند تا کاغذ بهمون داد و من نشستم تو راه رو هر اولیایی ک اومد لیست رو پر کردن و نرگس و سیما هم رفتن توی سالن اونجا لیست رو بدن اولیا ها پر کند
و کم کم اقای حامد حرف هارو زدن و…
و بعد بچه ها رو صدا کردن بالا همشون اهنگ یا شعر ک خواستن رو خوندن ک خیلی عالی بود این کارها رو که ما میکنیم یه حسی یه یه انرژی خاصی بهمون دست میده
و بعد از تمام شدن کمی از حرفا رفتیم سالن و کمی اونجا نشستم و با مسعولان خانوم کمی حرف زدم و اون خانومه رفتن آب بیارن و معلوم هم نبود آب رو از کجا اورده بودن آب بیشتر طعم خاک میداد و بعد مزه بود و بهشون گفتم دیگه اب ندید اب ها بد مزه ای میده بچه ها نمیتونن بخورن گف تمام فلان بهمان و خودم رفتم اب پر کردم و اوردم دادم بچه ها خوردن
و بعد از اتمام رفتیم با بچه ها تو راه رو کیک هارو اوردیم و اماده کردیم و اولیا ها ک داشتن می رفتن به اولیا ها و بچه ها کیک و آبمیوه دادیم و تمام شد -
سارا عباسی
۱۴۰۳/۴/۱۳
امروز ساعت ۸:۲۰به شرکت رفتیم .من کمی تولید محتوا انجام دادم .بعد از خانوم فرخی اجازه گرفته و به مغازه رفتیم که وسایل بخریم چون لبتاپم ویندوز اکتیو میخواست
و اقای محترم حضور نداشت جلسه بودن انجام ندادم فقط ۳ تا از لبتاپ مهنا انجام دادم و ساعت ۱ از شرکت خارج شدیم. -
سارا عباسی
۱۴۰۳/۴/۱۳
امروز ساعت ۸:۲۰وارد شرکت شدیم. کمی تولید محتوا انجام دادیم بعد از خانوم فرخی اجازه گرفته و به مغازه رفتیم
چون لبتاپ من مشکل داشت و ویندوز اکتیو میخواست و اقای محترم حضور نداشتن جلسه بودن انجام ندادم و فقط ۳ تا از لبتاپ مهنا تولید محتوا انجام دادم
و ساعت ۱ از شرکت خارج شدم. -
سارا عباسی
۱۴۰۳/۴/۱۷
صبح ساعت ۸:۱۰ وارد شرکت شدم .شرکت را اماده و تمیز کردیم به همراه بچه ها
بعد کمی استراحت چون لبتاپ من دچار مشکل بود با البتاپ اتیه فعالیت های که مانده بود را ارائه دادم
۱۵۶تا پروژه ارائه دادم و ساعت ۱۳:۰۰ از شرکت خارج شدم. -
سارا عباسی
۱۴۰۳/۴/۱۸
صبح ساعت۸: وارد شرکت شدم و اقای محترم در شرکت حضور نداشتن و به مدرسه فناوری امید رفته بودند
با بچه ها شرکت را تمیز کردیم.تولید محتوا انجام دادم که ۴تا مانده بود را انجام دادم و در ان زمان دو تا از دخترا از خانوم فرخی اجازه
گرفته و بیرون رفتن بعد تموم شدن فعالیت هام صبحانه خوردیم و بعد تمیز کردن دوباره شرکت چون کار نداشتیم از اقای محترم اجازه
گرفته و ساعت ۱۲:۰۰از شرکت خارج شدیم. -
سارا عباسی
۱۴۰۳/۴/۲۰
صبح ساعت۸: وارد شرکت شدم.چون لاوین در شرکت را باز نکرده بود من باز کردم وشرکت را تمیز کردیم کسی نبود
فقط من لاوین و ندا حضور داشتیم و بقیه مدرسه بودند.تولید محتوا نداشتیم انجام داده بودیم .به خانوم فرخی زنگ زده و
اجازه گرفتیم که برویم مغازه لاوین و ندا رفتن و دوباره به خانوم فرخی اطلاع دادیم که فعالیت دیگه ای نداریم و ساعت ۱۲:۰۰از شرکت خارج شدیم -
اتیه شایان تبار سه شنبه:۱۴۰۳/۴/۱۹
صبح ساعت ۸:۳۰ رسیدم شرکت به بچها تو نظافت کمک کردم بعد کاری نداشتم به خانم فرخی گفتم که کاری ندارم ۴تا سوالمم مونده با دوستام اون سوال هارو خواستیم پیدا کنیم نکردیم بعد دوستام رفتن مدرسه منم موندم شرکت ولی کاری نداشتم و شاعت ۱ از شرکت در اومدم -
آتیه شایان تبار شنبه :۱۴۰۳/۴/۲۳
صبح ساعت ۸:۳۰رسیدم شرکت اتاق اقای محترم و شرکت رو جارو کشیدم بعد نشستم ۵ سوال تولید محتوا کردم بعد اسامی شرکت گنندگان رو به سایت وارد کردم دو تا A4بود بعد کارم تموم شد و ساعت ۱ از شرکت خارج شدم -
ندا تقیزاده
گزارش کاری امروز ۲۳ تیر ۱۴۰۳:
امروز ساعت ۰۸:۰۵ وارد مدرسه فناوری امید شدم بعد از آمدن خانم فرخی و اقای تیباش کلاس ریاضی شروع شد بعد از تدریس دبیر من و نرگس با بچه ها تمرین کردیم و در ساعت ۱۱ از مدرسه همراه خانم فرخی خارج شدیم بعد با خانم فرخی به بانک رفتیم و بعد به شرکت برگشتیم من دوتا از افراد که در لیست باقی مانده بودند را ثبت کردم و کارم تموم شد بعدش با آراد درس پنجشنبه رو تمرین کردیم و بعد در ساعت ۱۲:۵۵ از شرکت خارج شدم. -
۱۴۰۳٫۴٫۲۳
سودا محمدی
شنبه
صبح ساعت ۸ به دفتر رسیدم و بعد از کمی نشستن پاشودم ک نظافت کنم که آقای محترم گفت تو نکن و…
بعد رفتم نشستم و تو سایت لیست هارو ثبت کردم و به فتوشاپ هایی ک درست کرده بودیم نگا کردم ببینم اشتباه نکردیم
بعد خانوم فرخی اینا اومدن و عکسارو واسم فرستادن و فتوشاپ کردم و تموم شدم و ساعت ۱ اینا تمام شدم. -
سلام
چهارشنبه
بیستم تیر ماه
روز دوازدهم : اول کامپیوتر را روشن کردم بعد به وای فای وصل شدم از پایین سمت راست و بعد روی گوگل دو بار کلیک چپ کردم رفتم گوگل بعد پایین جستجو سمت چپ وسط صفحه سایت بیلگی سایار را کلیک کردم یک بار و بعد رفتم تو سایت بعد رفتم یکم پایین تر ثبت نام در ورکشاپ را کلیک کردم یک بار و بعد رفتم تو سایت ثبت نام اول تو قسمت نام نام کسی را که در فرم به من داده شده بود را پر کردم بعد سمت چپ روی جدول نام خانوادگی کلیک کردم و فامیلی شو پر کردم و پایین سمت راست روی جدول کد ملی کلیک کردم و کد ملی طرف را پر کردم و بعد سمت چپ پایین نام خانوادگی جدول شماره موبایل را انتخاب کردم شماره شو پر کردم و بعد یکمی پایین محل فعالیت بود که اختیاری بود پر نکردم یکمی هم از اون پایین تر مشخصات پدر و مادر و پایه تحصیلی و شغل آنها را پر کردم و پایه تحصیلی ثبت نام کننده را هم پر کردم بعد باز هم پایین تر از اون سمت راست یک جدول به نام خدمات درخواستی بود کلیک می کرد و یک پنجره باز می شود که هشت تا نویسه وجود دارد که یکی را انتخاب کردم اونم استعداد یابی و سمت چپ اون نام مدرسه بود که باز کلیک می کنی باز هم یک پنجره باز میشود که سیزده تا نام مدرسه هست که هر کس در هر کدام مدرسه هست را انتخاب میکردم و بعد یکمی پایین تر می روم ثبت نام و رزرو هست با انتخاب آن تمام ثبت نام میشود اگر فرم را اشتباه نوشته باشی میگه قسمتی که پر نکردی یا اشتباه نوشتی را پر کن یا پاک کن دوباره بنویس و برای فرم جدید بالا تو اسم سایت باید اسلش و نام رزرو را پاک کنی و بیایی دوباره پایین صفحه از ثبت نام در ورکشاپ با کلیک راست پنجره ای باز میشود که سه تا باز کردن و سیو و کپی و lnspect میاره برای ایجاد فرم جدید Open link in new tab را انتخاب می کنی و یک فرم جدید باز می شود می توانی هر چند بار خواستی فرم جدید باز کنی و دوباره با کلیک کردن روی ثبت نام میری تو سایت ثبت نام . -
سلام
چهارشنبه
بیست سوم تیر ماه
روز دوازدهم : اول کامپیوتر را روشن کردم بعد به وای فای وصل شدم از پایین سمت راست و بعد روی گوگل دو بار کلیک چپ کردم رفتم گوگل بعد پایین جستجو سمت چپ وسط صفحه سایت بیلگی سایار را کلیک کردم یک بار و بعد رفتم تو سایت بعد رفتم یکم پایین تر ثبت نام در ورکشاپ را کلیک کردم یک بار و بعد رفتم تو سایت ثبت نام اول تو قسمت نام نام کسی را که در فرم به من داده شده بود را پر کردم بعد سمت چپ روی جدول نام خانوادگی کلیک کردم و فامیلی شو پر کردم و پایین سمت راست روی جدول کد ملی کلیک کردم و کد ملی طرف را پر کردم و بعد سمت چپ پایین نام خانوادگی جدول شماره موبایل را انتخاب کردم شماره شو پر کردم و بعد یکمی پایین محل فعالیت بود که اختیاری بود پر نکردم یکمی هم از اون پایین تر مشخصات پدر و مادر و پایه تحصیلی و شغل آنها را پر کردم و پایه تحصیلی ثبت نام کننده را هم پر کردم بعد باز هم پایین تر از اون سمت راست یک جدول به نام خدمات درخواستی بود کلیک می کرد و یک پنجره باز می شود که هشت تا نویسه وجود دارد که یکی را انتخاب کردم اونم استعداد یابی و سمت چپ اون نام مدرسه بود که باز کلیک می کنی باز هم یک پنجره باز میشود که سیزده تا نام مدرسه هست که هر کس در هر کدام مدرسه هست را انتخاب میکردم و بعد یکمی پایین تر می روم ثبت نام و رزرو هست با انتخاب آن تمام ثبت نام میشود اگر فرم را اشتباه نوشته باشی میگه قسمتی که پر نکردی یا اشتباه نوشتی را پر کن یا پاک کن دوباره بنویس و برای فرم جدید بالا تو اسم سایت باید اسلش و نام رزرو را پاک کنی و بیایی دوباره پایین صفحه از ثبت نام در ورکشاپ با کلیک راست پنجره ای باز میشود که سه تا باز کردن و سیو و کپی و lnspect میاره برای ایجاد فرم جدید Open link in new tab را انتخاب می کنی و یک فرم جدید باز می شود می توانی هر چند بار خواستی فرم جدید باز کنی و دوباره با کلیک کردن روی ثبت نام میری تو سایت ثبت نام . -
ساراعباسی
۱۴۰۳/۴/۲۳
امروز ساعت ۸صبح وارد شرکت شدم با اتیه شرکت را تمیز کردیم و بعد کمی نشستن تمام گزارش های که مانده بود و وارد سایت نتوانسه بودم بشمو وارد سایت کردم و بعد خانوم فرخی چند تا فرم ثبت که از مدرسه رحمت بود را داد و در سایت ثبت کردم بعد کمی استراحت ساعت ۱۳:۱۰از شرکت خارج شدیم .-
سارا عباسی
۱۴۰۳/۴/۲۴
امروز ساعت ۸:۳۰وارد شرکت شدم .نظافت امروز با مهنا بود .بچه ها تصمیم داشتن شرکت را تغییر دکوراسیون بدهند شروع کردیم شرکت را تغییر دادن اتاق اقای محترم را کمی کمک کردم برای جابه جایی وسایل بعد تابلوهای که در شرکت بودند و اضافی بودند را برداشتیم بعد اشپزخانه را کلا وسایلش را بیرون ریختیم بعد کمی استراحت وسایل های را که بدون استفاده بودند برداشتیم و بقیه ماند که قرار بود وسایل را ببرند و ساعت ۱۳:۰۰از شرکت خارج شدیم.
-
-
ندا تقیزاده
گزارش کاری امروز ۲۴ یکشنبه تیر ۱۴۰۳:
امروز ساعت ۰۸:۲۲ وارد شرکت شدم و بعد از سلام شروع کردم به دستمال کشیدن میز ها و بعد بیکار بودم نشستیم بعد با خانم فرخی شروع کردیم به نظافت اتاق آقای محترم و بعدش آشپزخانه و سالن شرکت را مرتب کردیم و بعد نشستیم و منتظر نشستیم تا اقای محترم بیاییند و وسایل های اضافه را از شرکت ببرند و بعد اقای محترم امدند کمی با آقای محترم نشستیم و مشورت کردیم و بعد نوشتن گزارش کاری ساعت ۱۳:۱۰ از شرکت خارج شدم. -
یکشنبه: ۰۳/۰۴/۲۴
صبح ساعت۸:۳۰وارد شرکت شدم، نظافت را کلا من انجام دادم بعد نشستم گزارشاتم را در دفترچه ای که از مدرسه داده بودن تکمیل کردم بعد وسایل های شرکت را ریختیم برای اینکه دکوراسیون شرکت را تغییر بدیم و بعد از ریختن وسایل، منتظر اقای محترم ماندیم و اقای محترم نیامد و وسایل ها ماند و بعد ساعت ۱از شرکت خارج شدیم. -
سه شنبه: ۰۳/۰۴/۱۹
صبح ساعت ۸:۳۰وارد شرکت شدم بعد از کمی نشستن، من و لاوین همراه اقای محترم و خانم فرخی برای رفتن به جلسه از شرکت خارج شدیم و به مدرسه (سینا نواور) رفتیم و اقای محترم جلسه ای بین معلمین برگزار کرد که ما هم در جلسه حضور داشتیم و ساعت ۱۲:۴۰جلسه تمام شد و ما ساعت ۱ از مدرسه خارج شدیم و به شرکت رفتیم و پس از خداحافظی از شرکت خارج شدیم. -
سلام
یکشنبه
بیست و چهارم ماه
تمیز کردن کیس ها و چیدن دوباره به جای خود -
چهارشنبه: ۰۳/۰۴/۲۷
صبح ساعت ۸:۳۰وارد شرکت شدم،با بچه ها شرکت را نظافت کردیم و من میز هارا دستمال کشیدم بعد از نظافت گزارشِ سایت گروه کارورزی را در برنامه (ورد) نوشتم و بعداز اتمام، اقای محترم
کارم را زد به فلش و بعد ساعت ۱از شرکت خارج شدم. -
سودا محمدی
۱۴۰۳/۴/۲۷
چهارشنبه
صبح ساعت ۸ اومدم دفتر یکم نشستم بعد با بچه ها نظافت کردم و کمی بیکار نشستم بعد رفتم word رو کامل کردم پی دی افش رو بعد ساعت ۱ تمام شد . -
سودا محمدی
۱۴۰۳/۴/۲۷
چهارشنبه
بعد از ظهر ساعت ۴ شروع کردم به فتوشاپ کردن و ساعت ۵ تمام شدمو کلا بعد خانوم فرخی چن تو word گف چن تا جدول بکش و اونارو کشیدم و ۶ نیم کلا تموم شدم و منتظر موندم ساعت ۷ بشه و برم خونه . -
سلام
چهارشنبه
بیست و هفتم تیر ماه
روز شانزدهم: اول وارد paint شدم بعد در تب Home گزینه Shapes را انتخاب کردم و یک پنجره باز شد که خط صاف را برداشتم و شروع کردم به کشیدن یک ربات ساده و بعد با انتخاب گزینه Tools با سطل رنگ صفحه را رنگ کردم بعد با فلش های بالا سمت چپ هر چیزی را که میخواستم برگردانم عقب با انتخاب فلش سمت چپ به عقب و سمت راست به جلو یعنی هر چیزی که پاک کردی را دوباره بر می گرداند به سرجاش و با انتخاب گزینه Rotate یک پنجره باز می شد که ۵ تا نویسه داشت با انتخاب هر کدام از آنها شکل کشیده شده را بالا پایین چپ و راست و ۹۰ درجه می کرد و با انتخاب گزینه outline هفت تا نویسه میاره که با انتخاب هر کدام رنگ شکل را کم رنگ و پررنگ می کند و کناره های شکل را تغییر می دهد و با در سمت چپ چند تا رنگ وجود دارد که با انتخاب هر کدام رنگ مداد تغییر میکند و با کشیدن مربع های کوچک کنار شکل ها می توان اندازه شکل را تغییر داد و تغییر رنگ شکل و با انتخاب قلم یک پنجره باز می شود که چند تا مدل های مختلف قلم می آورد و ذربین برای Zoom و پاکن برای پاک کردن و …
ورود: ساعت ۱۶:۰۰
خروج: ساعت ۱۹:۰۰ -
ندا تقیزاده
گزارش کاری امروز ۲۷ تیر چهارشنبه ۱۴۰۳: امروز ساعت ۰۸:۰۸ وارد مدرسه فناوری امید شدم و مستقیم به کلاس نقاشی بچه ها رفتم کلاس شروع شد در کشیدن انواع گل های افتابرگردان، لاله، و بابونه کمک کردیم و کلاسشون در ساعت ۱۰:۱۵ تمام شد بعد از کمی استراحت بچه ها کلاس زبانشون شروع شد و بدلیل تاخیر دبیر کلاس دیر تر تموم شد ساعت ۱۱:۳۰ تمام شد بعد از کلاس یکی از اولیا ها نظری آورده بود با کمک اولیا بچه ها را به سمت آشپزخونه هدایت کردیم و بعد لز عکاسی خانم فرخی گفتند که دبیر موسیقی نیومده و میتونیم به خانه برویم و در ساعت ۱۲:۰۰ از مدرسه خارج شدم. -
۱۴۰۳/۴/۲۸
سودا محمدی
پنج شنبه
صبح ساعت ۸ رسیدم ب مدرسه فن آور امید
بعد رفتیم کلاس آقای دهقان و تدریس میکردن و بهش کمک کردم و به بچه ها و اولیا یاد دادم
بعد تمام شد و کلاس آقای محترم شروع شد و وسط کلاس رفتیم به حوزه
بعد اونجا چن تا عکس گرفتم و نشستم به حرفای آقای محترم و اون یکی آقا گوش دادم و تموم شد و ساعت حدود ۲ بود رفتم خونه -
۱۴۰۳/۰۴/۲۷
ساعت ۸ در مدرسه فن آور امید حاضر شدم و ساعت ۱۲/۳۰ از مدرسه خارج شدم و ساعت ۴ اومدم شرکت و کار خاصی نداشتم و اتاق را تمیز کردم و ساعت ۷ خارج شدم -
۱۴۰۳/۰۴/۲۸
ساعت ۸ مدرسه رفتم و با آقای دهقان و آقای محترم کلاس داشتیم و کمک کردیم که بهشون تا به اولیا و دانش آموزان مباحث مربوطه را یاد بدیم و ساعت ۱۱/۳۰ کلاس ها تمام شد و رفتم خانه و ساعت ۴ اومدم شرکت و آقای محترم فلش دادن تا فایل های Word را به کامپیوتر انتقال بدم سپس ساعت ۷/۳۰ از شرکت خارج شدم -
ندا تقیزاده
گزارش کاری امروز ۲۸ تیر پنجشنبه ۱۴۰۳: امروز ساعت ۰۸:۱۵ وارد مدرسه فناوری امید شدم و در کلاس منتظر شدیم خدبیر بیاد و کلاس شروع بشه بعد از ۱۰ دقیقه اقای دهقان اومدند و کلاس شروع شد و هر کجا رو تدریس میکردند ماهم به بچه ها کمک میکردیم که تمرین کنند و عکاسی کردیم بعدش ساعت ۱۰ کلاس تموم شد و کلاس بعدی کلاس آقای محترم شروع شد و به بچه ها بخش insert ورد را توضیح دادند و ماهم دوباره با بچه ها تمرین کردیم بعدش که کلاس ۱۱:۱۵ تموم شد ساعت ۱۱:۳۰ با اجازه ی خانم فرخی به خانه برگشتم. -
ساراعباسی
۱۴۰۳/۴/۲۷
صبح ساعت ۸:۲۰وارد شرکت شدم.شرکت را تمیز کردیم من هم طی کشیدم به شرکت بعد از نظافت اقای محترم جریمه و غیبت های گزارش کاری را که در سایت است گفت در برنامه ورد من و مهنا نوشتیم مهنا می نوشت من هم غیبت ها را بررسی میکردم و بعد دادن گزارش به اقای محترم ساعت ۱۳:۰۰از شرکت خارج شدیم. -
آتیه شایان تبار یک شنبه:۱۴۰۳/۴/۲۴
صبح ساعت۸:۳۰ وارد شرکت شدم بعد با اقای محترم سلام کردم بعد گفتم که کاری ندارم گفت بشین بهت میگم بعد نشتسم اقای محترم از دفتر رفتم همه پا شدیم دفتر رو تمیز کردیم جا به کردم وسایل اتاق اقای محترم رو بعد ساعت ۱ از شرکت خارج شدیم -
اتیه شایان تبار پنج شنبه: ۱۴۰۳/۴/۲۸
صبح ساعت ۸:۴۵ وارد شرکت شدمبعد از مهنا رسیدم بعد رفتم به اقای محترم سلام کردم بعد گفتم که کاری ندارم با هم صحبت کردیم کمی بعد کاری نگفت که بکنم اومدم نشستم تو کامپیوتر دوستام که کار کرده بودن اونارو نگاه کردم اقای محترم رفت بعد ما بیکار بودیم به خانم فرخی زنگ زدیم گفتیم کاری بکنیم گفت بشینین شرکت خالی نمونه بعد ما هم کمی باهم نشستیم بعد ساعت ۱ از شرکت خارج شدم -
۱۴۰۳.۴.۱۲
سه شنبه
سودا محمدی
سافت ۸:۳۰ وارد شرکت شدم و بعد فتوشاپ رو انجام دادم و تا ساعت ۱ تمام شد و ساعت ۱:۳۰ اینا بود لز شرکت خارج شدم -
سودا محمدی
۱۴۰۳.۴.۱۶
نیومده بودم -
۱۴۰۳.۴.۱۷
سودا محمدی
یکشنبه
نیومده بودم -
۱۴۰۳.۴.۲
شنبه
سودا محمدی
صبح ساعت ۸:۳۰ وارد شرکت شدیم و رفتیم اتاق آقای محترم و تازه وارد ها ک دوستام بودن خوش آمدی گفتم و بعد لز تمام شدن قانون اینجا رو بهشون توضیح دادم و بعد از توضیح دادن به گروه دو نفره تقسیم شدیم و تولید محتوا انجام دادیم و …
ساعت ۱ هم تمام شدم -
یکشنبه
۱۴۰۳.۴.۳
سودا محمدی
صبح ساعت ۸ وارد شرکت شدن و رفتیم برگه های کلر اموری رو ب مدرسه تحویل دادیم و برگشتیم شرکت و با بچه ها تولید محتوا انجام دادیم و ساعت ۱ و نیم تمام شدم -
۱۴۰۳.۴.۴
دوشنبه
سودا محمدی
صبح ساعت ۸:۲۰ وارد مدرسه فن آور امید شدم وقتی رفتیم درس طراحی داشتن و ب معلمشان کمک کردیم و به بچه ها یاد دادیم مثلا خط کشیدن و …..
و بعد از تمام شدن کلاس
کلاس زبان شروع شد و چون در کلاس جا نبود و حوصلم نکشید رفتم حیاط و ساعت حدود ۱۲ تموم شد و ساعت ۱ ب خانه رفتم -
۱۴۰۳.۴.۵
سه شنبه
شودا محمدی
تعطیل بود -
۱۴۰۳.۴.۶
چهارشنبه
سودا محمدی
ساعت ۸ وارد شرکت شدم و دفتر رو باز کردم و چند دیقه نشستن نظافت رو شروع کردم و تولید محتوا انجام دادم و تا ساعت ۱۲:۲۰ تمام کردم و ساعت ۱ از شرکت خارج شدم -
تاریخ
۱۴۰۳.۴.۲۷
یکشنبه
سودا محمدی
تعطیل بود -
تاریخ
۱۴۰۳.۴.۲۸
یکشنبه
سودا محمدی
تعطیل بود -
تاریخ
۱۴۰۳.۴.۲۹
یکشنبه
سودا محمدی
تعطیل بود -
ندا تقیزاده
گزارش کاری امروز ۳۰ تیر شنبه ۱۴۰۳:
امروز ساعت ۰۸:۱۵ وارد مدرسه فناوری امید شدم و با دانش آموزان کمی منتظر نشستیم تا دبیر بیاید و بعدش کلاس شروع شد ساعت ۰۹:۰۰ کلاس تمام شد و من و نرگس و سیما با بچه ها کار کردیم و رفع اشکال کردیم بعدش رفتیم سوپر مارکت و در ساعت ۱۰:۴۰ از مدرسه به سمت شرکت راه افتادیم و سر راه خانم فرخی کار داشتند که بهشون سر زدند و بعد ساعت ۱۱:۱۴ وارد شرکت شدیم و من و دوستم لاوین شروع کردیم به نوشتن و تکمیل برگه های کارورزی و در ساعت ۱۳:۰۰ از شرکت خارج شدم. -
۱۴۰۳.۴.۳۰
شنبه
۱۴۰۳.۴.۳۰
سودا محمدی
صبح ساعت ۸:۲۰ دیقه با سارا ب شرکت رسیدیم و بعد از چند دیقه نظافت رو شروع کردیم و تموم شدیم و…
بعد از آقای محترم اجازه گرفتیم و با سارا رفتم از کاغذ فتوکپی دربیارم و حدود ساعت نمیدونم چند بود رسیدیم شرکت بعد نشستم تمام گزارشاتمو نوشتم
بعد خانوم فرخی اینا اومدن و ندا عکسارو واسم فرستاد و فتوشاپ کردم و تا ۱۰ دیقه تموم کردم و بیکار نشستم چون کاری نبود انجام بدم بعد منتظر موندیم تا ساعت ۱ بشه
و ساعت ۱ هم رفتیم از آقای محترم اجازه گرفتیم و رفتیم خونه. -
آتیه شایان تبار شنبه :۱۴۰۳/۴/۳۰
صبح ساعت ۸:۲۵ وارد شرکت شدم و نظافت کردم اتاق اقای محترم رو طی کشیدم بعد رفتم به اقای محترم گفتم که کاری ندارم هیچی نگفت بعد با دوستم لاوین کمی نشستیم بعد با دوستم سودا گزارش هامونو نوشتیم و برگه کار اموز انو پر کردیم بعد ساعت ۱ از شرکت خارج شدم -
ساراعباسی
۱۴۰۳/۴/۳۰
امروز ساعت ۸/۲۰وارد شرکت شدم.شرکت را نظافت کردیم بعد به اقای محترم پروژه های که انجام داده بودیم را نشان دادیم ایرادهایش را برایمون گفت کمی استراحت کردیمبعد گزارش کاری های که مانده بود را نوشتیم بعد ساعت۱۳:۰۰,از شرکت خارج شدیم. -
آتیه شایان تبار یک شنبه:۱۴۰۳/۴/۳۱
صبح ساعت ۸:۲۸ وارد شرکت شدم بعد از کمی نشستن جلسه داشتیم با اقای محترم و اقای مهدی لفظی و کمی با هم صحبت کردم در مورد خانواده ، اعتقادات و…. و بعد از تموم شدن جلسه کمی نشستیم و گزارش هامونو نوشتیم بعد ساعت ۱ از شرکت خارج شدم -
ندا تقیزاده گزارش کاری امروز ۱ مرداد دوشنبه ۱۴۰۳: امروز ساعت ۰۸:۲۵ وارد شرکت شدم و با دوستام شروع کردیم به نظافت شرکت و مرتب کردن شرکت بعدش با اجازه خانم فرخی رفتیم سوپر مارکت برگشتیم و قرار بود اقای لفظی بیایند که نیومدن بعدش کل روز بیکار بودیم و در ساعت ۱۳:۰۰ از شرکت خارج شدیم.
-
ساراعباسی
۱۴۰۳/۴/۳۱
صبح ساعت ۸:۵۰وارد شرکت شدیم نظافت را انجام دادیم بعد از کمی نشستن جلسه داشتیم با اقای لفظی که دکتر و استاد بودن باهم صحبت کردیم در مورد برنامه های که برای زندگی و اینده باید داشته باشیم بعد از جلسه سوال ها و برداشت های که از صحبت هایشان داشتیم را گفت و گو کردیم و بعد کمی نشستن گزارش هارا نوشته و ساعت ۱۳:۰۰از شرکت خارج شدیم. -
۱۴۰۳/۵/۱
سارا عباسی
صبح ساعت ۸:۱۵وارد شرکت شدم نظافت را انجام دادیم و اقای محترم در مدرسه حضور داشتن و در شرکت فعالیت یا کاری برای انجام دادن نداشتیم نشستیم و بعد سودا اینا به شرکت امدن و ما ساعت ۱۳:۱۰از شرکت خارج شدیم. -
۱۴۰۳٫۵٫۹
سه شنبه
سودا محمدی
صبح ساعت ۸ رسیدم شرکت کسی نبود منو هادی و امید بودیم بعد سیما آومد و کمی بعد هم نرگس نظافت رو شروع کردیم بعد یکم نشستم و اون ۳ جلسه آقای لفظی ک هرچی گفته بود رو نوشتم بعد طراحی وب رو نوشتم تو دفتر تیم ساعت بیکار موندم چون خسته شده بودم کمی تو لبتاپ به فیلم نگا کردم بعد آقای محترم اومدند و کمی گذشت ساعت حدود ۱ بود ناهار رو خوردیم -
شنبه
۱۴۰۳٫۵٫۱۴
سودا محمدی
صبح ساعت ۷:۴۵ اینا بوئد رسیدم شرکت بسته بود منتظر موندم خانم فرخی اینا برسن به اینکه وارد شرکت شدم بعد از چن دیقه نظافت رو شروع کردیم
بعد کمی صبحانه خوردم و اقای محترم و خانوم فرخی رفتن جلسه بعد نشستم و طراحی وبم رو نوشتم و چند تا سوال حفظ کردم -
۱۴۰۳٫۰۵٫۱۵
دوشنبه
ورود ساعت ۸:۲۰ در مدرسه طراوت
آقای محترم در یک مدرسه دیگر تدریس داشت برای همان زودتر رفت و ادامه درس را ما تدریس کردیم. (ایجاد پوشه نام پوشه و ذخیره نقاشی را گفتیم)
به دلیل کار شخصی از خانم فرخی اجازه گرفتم نیم ساعته بروم و برگردم وقتی برگشتم کلاس کامپیوتر تمام شده بود و کلاس زبان شروع شده بود از کلاس عکس گرفتیم و بعد اجازه گرفتیم به مدرسه خودمان رفتیم تا برگههای کارآموزی را تحویل بدهیم.
عصر ورود ساعت ۴:۱۰ انجام فتوشاپ و وارد کردن لیست و انجام کارهای کوچک ما خروج ساعت ۷ -
۱۴۰۳٫۰۵٫۱۴ یکشنبه
ورود ساعت ۸ در شرکت انجام نظافت شرکتهای بعد از انجام دادن نظافت شروع به تکمیل برگههای کارآموزی و به اتمام رسیدن آنها و امتیاز دهی بعد از آن کمی از مطالب کلاس آقای محترم را پاک نویسی کردم و آنها را مطالعه کردم بعد از خوردن ناهار کمی خوابیدیم و بعد ساعت ۴ شروع کار با لینک آقای لفظی ساعت ۵:۳۰ تا ۷ کلاس کامپیوتر بود که برگزار نشد که خودمان خواندیم و کمی وردپرس با هم کار کردیم و قرار شد که آقای ابراهیمی آنها را به ما یاد بدهد خروج ساعت ۷ -
۱۴۰۳٫۰۵٫۱۴
دوشنبه
ورود ساعت ۸ در شرکت انجام نظافت شرکتهای بعد از انجام دادن نظافت شروع به تکمیل برگههای کارآموزی و به اتمام رسیدن آنها و امتیاز دهی بعد از آن کمی از مطالب کلاس آقای محترم را پاک نویسی کردم و آنها را مطالعه کردم بعد از خوردن ناهار کمی خوابیدیم و بعد ساعت ۴ شروع کار با لینک آقای لفظی ساعت ۵:۳۰ تا ۷ کلاس کامپیوتر بود که برگزار نشد که خودمان خواندیم و کمی وردپرس با هم کار کردیم و قرار شد که آقای ابراهیمی آنها را به ما یاد بدهد خروج ساعت ۷ -
۱۴۰۳٫۵٫۱۷
چهارشنبه
سودا محمدی
صبح ساعت ۹:۲۳ رسیدم به کتابخانه بعد رفتم سالن اونجا نشستم و با بچه ها هر کسی که میومد رو میدادیم لیست هارو نوشتیم بعد نیم ساعت به موقع رفتن من و سیما لیوان هارو چیدیم و شربت ریختیم و به تک تک اولیا و بچه ها شرینی دادیم و بعد اینکه تمام شدیم اونجا تمیز کردیم وسایل های اضافی رو برداشتم و
حدود ساعت ۱ هم از اونجا خارج شدیم -
سلام ساعت ۸ وارد مدرسه امید شدم اقای تی باش تدریس رو شروع کرد به اقای تی باش ۱۲ هزاری دادیم برای تدریس که بچه ها رو پول اشنا کنه اولین چیزی که توضیح داد تبدیل ریال به تومن یا تومان به ریال بعدش شکل ظاهر و نحوه ی خرید کردن مسعله وضرب و تمام خروج اقای تی باش ساعت ۹
من هم شروع به تدریس کردم اول ارزش مکانی هارو یاد اوری کردم بعدش انواع پول ۱۰۰.۲۰۰.۳۰۰.۵۰۰.۱۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ رو توضیح دادم بچها از اول مشکل داشتن برای حل مشکل من جمع رو توضیح دادم نحوه ی پول جمع کردن جمع اعداد بعدش منها کردن رو یاد دادم بعد مقایسه کردن اعداد و بعد ارزش های انها و کمی ضرب و مسئله طرح کردم مسئله خرید و فروش ایا من پول کافی برای خرید دارم یانه
طرف مقابل باید به من چه مقداری بدهد و من باید چقدر پرداخت کنم مانده چقدر هست من دو نه به دونه توضیح دادم حساب ۱۰۰ و ۲۰۰ یا ۲۰۰ چقدر مونده برسه به ۵۰۰ خروج ساعت ۱۰
رفتیم به شرکت و با اقای محترم صحبت کردیم خروج ساعت ۲
ورود ساعت ۴ بیست انجام لیست حضور غیاب و زدن عکس به فلش وقت اضافی رو هم نظافت شرکت رو انجام دادم خروج ساعت ۷ -
۱۴۰۳٫۵٫۲۰
شنبه
سودا محمدی
ساعت ۴و نیم رسیدم شرکت بعد رفتم اتاق عکس هارو فرستادم به لبتاپ بعد فتوشاپ رو شروع کردم بعد از اتمام فتوشاپ زدم به فلش بعد لبتاپم برنامه هاش رو درست کردم بعد کمی طراحی رو تمرین کردم و نوشتم به دفتر بعد نرگیس طی کشید و کمکش کردم و تام شد بعد ساعت ۷ از شرکت خارج شدم
دیدگاهتان را بنویسید